صفحه اول

تزهائی درباره مسئله حاکمیت

توضیح : این سند نوشته ای است که در سال ١٣٦٢، یعنی ٢٣ سال پیش، چند ماه قبل از تشکیل کنگره موسس حزب کمونیست ایران، در نشریه مشعل (نشریه داخلی کومه له) با امضای "اسماعیل - م" منتشر شد. "اسماعیل - م" نام تشکیلاتی ای بود که آن روزها از تهران یدک میکشیدم و برای چند ماهی، به دلیل امنیتی، در کومه له و حزب کمونیست ایران هم با آن نام شناخته میشدم.

موضوع بحث در آن روزها رابطه کومه له با قدرت و حاکمیت و نقش کومه له در زندگی مردم بود و این تزها تلاشی بود برای ایفای سهمی در آن بحث.

این تز ها عمیقا از سخنرانی افتتاحیه منصور حکمت در کنگره سوم کومه له در سال ٦١، که در ضمیمه منتخب آثار منصور حکمت باز تکثیر شده است، متاثر است و هر کس که امروز به این تزهای "کهنه" برگردد به روشنی رد پای بحث های "حزب و قدرت سیاسی" یا "حزب و جامعه" منصور حکمت را در آن باز مییابد.

به هرحال این هم بخشی از تاریخ ماست. شاید تصویر بهتری از تحولات حزب کمونیست ایران و بعدا حزب کمونیست کارگری را بدست بدهد.

کورش مدرسی

٣١ شهریور ١٣٨٥ – ٢٢ سپتامبر ٢٠٠٦



اسکن مقاله در نشریه مشعل


تزهایی در باره مسئله حاکمیت

توضیح نشریه مشعل: یکی از رفقای گروه نویسندگان رادیو طی نامه‌ای که برای مشعل فرستاده، نکاتی راجع به امر حاکمیت و شیوه برخورد کومه له نسبت به این مساله مطرح نموده است. ما بدون اینکه بخواهیم روی کلمه به کلمه این نوشته اظهار نظر کرده و آن‌ها را تأیید یا رد کنیم، از آنجا که خط کلی نامه در انطباق با موضع پلنوم دوم کمیته مرکزی نسبت به مساله حاکمیت بوده و به ارتقأ ذهن رفقا در برخورد به مسئله مزبور کمک مینامید، عین نامه را بدون کم و کاست در مشعل بچاپ میرسانیم.

"مشعل"

***


رفقا!

نظرات زیر که در قالب "تزهایی درباره مسئله حاکمیت و لزوم حرکت در جهت حکومت خودمختار کردستان" مطرح شده، همانگونه که از عنوان آن بر می‌آید، بحث فشرده ای درباره مسئله حاکمیت، پایه‌های عینی و ضرورت حکومت خودمختار کردستان است.

در این نوشته کوشیده ام تنها به ذکر مطالب اثباتی بسنده کنم و وارد پلمیک با نظرات مخالف نشوم. این وظیفه را به بعد از طرح نظرات مشخص مخالفین واگذاشته ام که در پاسخ به آن‌ها، هم بند بند این تزها را بیشتر مورد بحث قرار خواهم داد و هم نقد نظرات مخالف را بروشنی و صراحت بیشتر، در صورت لزوم، ارایه خواهم کرد.

در این بحث کوشیده ام تا از تکرار بحث جایگاه عام مسئله حاکمیت، که در پلنوم دوم کمیته مرکزی مورد نتیجه‌گیری قرار گرفته، پرهیز نمایم و بیشتر بحث خود را بر نکات تکمیلی آن متمرکز نموده ام، لذا باید این بحث را نوعی ادامه و فراتر رفتن از نتایج پلنوم دانست.

امیدوارم بتوانیم تا برگزاری کنگره مؤسس به نتایج قطعی در این مورد دست یابیم و با ارائه اسناد لازم کنگره را در اتخاذ تصمیم کمک نماییم.

اسماعیل – م (از رادیو)

۱۳۶۲/۲/۲۴


***

تزهایی در باره مسئله حاکمیت و لزوم حرکت در جهت تشکیل حکومت خودمختار

۱ – پی آمد چهار سال مبارزه مسلحانه خلق کرد و شرکت فعال و رهبری کننده کومه له در آن، مناطق وسیعی را در کردستان از زیر سیطره حاکمیت جمهوری اسلامی خارج کرده و در این رابطه مسئله سازمان دادن حاکمیت انقلابی در کردستان، از زاویه فراهم آوردن مناسب‌ ترین شرایط انکشاف مبارزه طبقاتی، کم درترین گذار به انقلاب سوسیالیستی در ایران و طرح عملی آلترناتیو ما، از همان ابتدا اهمیت یافته است.

۲ – عمل‌ کرد کومه له در مورد مسئله حاکمیت را در دو دوره مختلف میتوان مورد برخورد قرار داد: قبل و بعد از ارائه برنامه خودمختاری (کنگره سوم)

قبل از ارائه "برنامه خودمختاری" ویژگی عام فعالیت ما، عدم پراتیک همه جانبه برنامه (چه در عرصه تبلیغی و ترویجی و چه سازماندهی عملی) بوده است. تا آنجا که به مساله حاکمیت مربوط است، هدف ما از یک طرف متوجه سازمان دادن ارگانهای حاکمیت از پایین و بصورت خرد بوده و از طرف دیگر مساله حاکمیت در ابعاد سراسری آن (مساله گمرک و …) را از جنبه فوق الذکر مساله جدا کرده‌ایم و به آن خصلت جدا از توده داده‌ایم و در نتیجه این امر که محصول سردرگمی عملی وتئوریک در قبال رابطه حاکمیت متکی به مردم کومه له و حاکمیت ارگانهای توده‌ای است، غالباً، و شاید همیشه، میدان تاخت و تاز را برای بورژوازی کرد باز گذاشته ایم.

۳ – روشن است که جامعه طبقاتی بدون حاکمیت، بدون قوانینی، که چه بصورت سنت و چه بصورت مکتوب عمل میکنند – قوانینی که در خدمت حفظ مناسبات معین تولیدی هستند – وجود ندارد. این حکم در مورد مناطق آزاد کردستان نیز همواره صادق بوده و هست.

در چهار سال گذشته بورژوازی کردستان در اکثر عرصه های جامعه، با اتکا بر دو ابزار اصلی، حاکمیت خود را حفظ کرده است. این دو ابزار عبارتند از اولاً سازمان سیاسی بورژوازی – حزب دمکرات – که نه تنها از اعلام حاکمیت خود ابائی نداشته، بلکه از همان روز اول آنرا اعمال کرده است و ثانیاً با اتکا به نیروی عادت و سنت تثبیت شده درون جامعه، بصورت " خودبخودی".

بنابراین امروز در کردستان اساساً بورژوازی حاکمیت خود را حفظ کرده است. هرچند این حاکمیت در تمام زمینه‌ها یگانه نیست.

۴ – واقعیت موجود جنبش نشان میدهد که انقلاب تا آنجایی که امروزه حاکمیت دارد، این حاکمیت را نه از طریق ارگانهای توده‌ای که از طریق یک سازمان سیاسی – کومه له – اعمال میکند.

اعمال حاکمیت انقلاب، بخصوص در زمینه تصادم با ضد انقلاب جمهوری اسلامی، و در قهر آمیزترین شکل آن، نه از کانال نیروهای مسلح ارگانهای توده‌ای (مثلاً نیروی مسلح شوراها) بلکه از کانال پیشمرگان یک سازمان سیاسی – کومه له – صورت میگیرد. مناطق آزاد شده توسط ارگانهای حاکمیت توده‌ای آزاد نگردیده بلکه از طریق مبارزه‌ای که در چارچوب سازمان های سیاسی صورت گرفته، بدست آمده است.

این حاکمیت سازمان های سیاسی بجا و به نیابت توده ها یک حاکمیت ساده ی برغم توده ها نبوده، بلکه بخصوص در مورد کومه له، حاکمیت متکی بر مردم بوده است.

بنابراین واقعیت این است که انقلاب تا آنجائی که در کردستان با حاکمیت خود ضد انقلاب را به عقب رانده، این حاکمیت خود را از طریق حاکمیت متکی بر مردم کومه له و نه حاکمیت بلاواسطه ارگانهای توده‌ای اعمال کرده است.

۵ – این جایگزینی سازمان سیاسی – کومه له- با خود طبقه – پرولتاریا و زحمتکشان کرد – یک عقب‌ ماندگی (در زمینه حاکمیت) است که از یک طرف ریشه در انحراف پوپولیستی حاکم بر کومه له داشته (عدم کوشش منظم و نقشه مند در توسعه حاکمیت انقلابی در سازمان دادن ارگانهای حاکمیت توده ای) و از طرف دیگر محصول شرایط ویژه انکشاف مبارزه طبقاتی در کردستان و تاریخچه آن است.

هنر یک سازمان سیاسی که داعیه رهبری دارد، این است که این واقعیت موجود جنبش انقلابی کردستان و ایران را سکوی پرشی به هدف نهائی خود کند، و در این زمینه کومه له و حزب کمونیست باید بتوانند با اتکا بر شرایط موجود، حرکت قطعی تری را برای سازمان دادن پرولتاریا و سپردن حاکمیت انقلابی به او را به شکلی نقشه مند و واقعی آغاز نمایند.

۶ – سازمان دادن حاکمیت، مسأله ای نیست که بتوان آنرا از پایین و بطور جزء به جزء سازمان داد. حاکمیت مسأله ای محدود نیست. مسأله ای سراسری است و تا وقتی ابعاد سراسری بخود نگیرد، رنگ واقعی بخود نمیگیرد. حاکمیت انقلابی در کردستان تا وقتی بصورت متمرکز زمام کلی امور کردستان و بخصوص مبارزه علیه جمهوری اسلامی را بدست نگیرد، حاکمیتی ناقص خواهد بود. شوراهای ده، حتی مجمع عمومی یک منطقه تا وقتی ابعاد سراسری، متمرکز و همه جانبه را بخود نگیرند، تاوقتی نیروی پیشمرگان کومه له، و دیگر نیروهای سیاسی را بخود جذب نکند حداکثر بصورت "خودگردانی" در مقابل حاکمیت سازمانهای سیاسی باقی خواهد ماند و برای حفظ حیات خود ناچار به توسل به کومه له خواهد بود. قدرت سیاسی از لوله تفنگ بر میخیزد.

بنابراین اتکای یک‌جانبه بر سازمان دادن حاکمیت از پائین اگر از نظر تئوریک تبارز درک آنارکوسندیکالیستی از مسأله حاکمیت باشد، از لحاظ عملی قادر به تغییر واقعیت موجود نخواهد بود * و نهایتاً تمکین به حاکمیت بورژوای خواهد بود.

۷ – بنابراین برای توسعه حاکمیت توده‌ای تنها یک راه وجود دارد، یک راه با دو مولفه، یک حرکت واحد با دو بعد مشخص.

از یک طرف میبایست حاکمیت متکی به مردم کومه له را از حد مباره مسلحانه علیه ضد انقلاب، به سازمان دهی ارگانهای حاکمیت و ایجاد حکومت خودمختار کردستان (منطبق با خواست های برنامه خود مختاری) توسعه داد و از طرف دیگر با تشویق، هدایت و ایجاد ارگانهای حاکمیت توده‌ای در راه سپردن قدم به قدم حاکمیت به این ارگان ها حرکت کرد. بعبارت دیگر ساختن و بالفعل کردن ارگانهای حاکمیت را از بالا شروع کنیم، پایین را به حرکت در آوریم، به نیروی خویش آگاه کنیم، آموزش دهیم و در جهت سپردن مستقیم حاکمیت به او حرکت نمائیم.

نقطه پایان این حرکت را از اکنون نمیتوان روشن کرد. این مسأله به عوامل مختلف از جمله تعادل نیروهای انقلاب و ضد انقلاب در ایران و کردستان، درجه موفقیت ما در بسیج توده ها، درجه تکامل مبارزه میان انقلاب و ضد انقلاب در درون جنبش کردستان و غیره بستگی دارد.

نتیجه اینکه کومه له میبایست در جهت ایجاد حکومت خود مختار کردستان در تمام ابعاد آن، در جهت ساختن ارگانهای مختلف این حکومت حرکت کند. این حکومت را در مناطق مختلف کردستان راسا و یا با مشارکت حزب دمکرات میتوان سازمان داد. شرکت دادن یا ندادن حزب دمکرات، بخصوص در مناطقی که ما نیروی فائقه هستیم، نباید محدودیت بوجود آورد.

۸ – طبیعی است که در مقابل این حرکت، موانع معینی در مقابل کومه له قرار گرفته اند. این موانع را بطور کلی به دو دسته میتوان تقسیم‌بندی کرد: موانع بیرونی و موانع درونی. مهمترین موانع بیرونی عبارتند از: رژیم جمهوری اسلامی و حزب دمکرات. در رابطه با رژیم، آنچه که میتوان انجام داد، کوشش در جهت حفظ مناطق آزاد، و در صورت امکان توسعه آن، آلترناتیو قرار دادن این حکومت خود مختار در مقابل حکومت جمهوری اسلامی و … است.

در رابطه با حزب دمکرات به احتمال قریب به یقین این حزب در قدم اول حاضر به مشارکت دادن کومه له در حاکمیت نخواد بود. در این رابطه همانگونه که گفته شد میتوان در مناطقی که ما قدرت فائقه هستیم، این حکومت را منطبق بر برنامه خودمختاری راسا تشکیل دهیم و در سایر مناطق با توجه به توازن قوا امتیازاتی بدهیم و بکوشیم تا با او به توافق برسیم. خود همین مسأله میتواند عرصه زنده‌ای از مبارزه علیه حزب دمکرات باشد.

در زمینه موانع داخلی مهمترین آن‌ها عبارتند از ترس از "ژاندارم شدن" کومه له و بقایای پوپولیسم در صفوف ما.

در رابطه با رفقائی که ترس "ژاندارم شدن" کومه له - ایجادحکومت ماورا مردم- آنچنان آنان را وحشت زده کرده است که عملاً امر واگزاری و توسعه حاکمیت به ارگانهای تودهای را موکول به محال میکنند، میتوان نشان داد که اتفاقاً در شرایطی که به هر حال کومه له بار وظایف تشکل های توده‌ای را در زمینه مبارزه مسلحانه بدوش دارد ناچار است که برای تأمین نیازهای این مبارزه در چارچوب معینی اعمال حاکمیت نماید (گمرک، مالیات، سرکوب عوامل ضد انقلاب و ...)، آنچه که مانع از "ژاندارم شدن" کومه له می‌شود نه نفی مکانیکی این واقعیات عینی که به هر حال ضرورت حاکمیت را بر ما تحمیل میکند، بلکه در پیوند دادن آن با حرکت دیگری، نترسیدن از توسعه این حاکمیت و در نتیجه تثبیت انقلاب در کردستان در پیوند با حرکت دوم یعنی سازمان دادن و هدایت ارگان های حکومتی از پایین میتواند تحقق یابد. میتوان نشان داد که تثبیت سبک کار جدید در شرایطی که به هر حال کومه له با اتکا به مردم به درجاتی حاکمیت میکند، در گرو فشرده کردن این رابطه، در بدست گرفتن درک درست از این رابطه و دو وجه آن دارد. در چنین شرایطی رفقای پیشمرگ ما که به مثابه نمایندگان ارگانهایی که هنوز متولد نشده‌اند، عمل میکنند قادر خواهند شد آگاهانه امر توده ها را امر خود بدانن، از دنباله روی رها کردن مردم بپرهیزند و ...

در مورد پوپولیسم جان سخت ما که هنوز به نسبت گذشته، از گام برداشتن مشخص بسوی متشکل کردن پرولتاریا واهمه دارد و عقب‌ماندگی ذهنی و عملی خود را تئوریزه کرده و به توده ها نسبت میدهد، هنوز هم مسائل مبرم و اصولی انقلاب را بشیوه آکادمیستی و ایضاً اکونومیستی دنبال میکند، باید علیه آن اعلام جنگ کرد و آنرا به مبارزه مشخص طلبید و کوس رسوائی آنرا به صدا در آورد.

۹ – تشکیل حکومت خود مختار کردستان تنها در ارتباط با شرایط امروز کردستان آزاد شده دارای اهمیت نیست. این حرکت دارای اهمیت دائمی و بخصوص آتی میباشد. این حرکت هم ضمانت بدست گرفتن مجدد مناطق اشغال شده است و هم دید روشنی به ما میدهد که فردای انقلاب که مناطق وسیعی را دوباره در اختیار میگیریم، با قاطعیت از تکرار تراژدی گذشته بپرهیزیم.

این حرکت دامنه اش محدود به مناطق آزاد شده کردستان نخواهد بود. بلکه آلترناتیو روشنی را در مقابل مناطق اشغال شده کردستان، در مقابل سایر مناطق ایران بوجود خواهد آورد. اهمیت سیاسی این حرکت حتی فراتر از این در عمل دست اپوزیسیونهای مخالف دیگر را از انقلاب ایران تا درجه وسیعی کوتاه خواهد کرد و دست ما را در افشای آن‌ها باز خواهد گذارد.

اسماعیل – م

۶۲/۲/۲۴




توضیحات

* گذشته خود جنبش مقاومت نشان میدهد که در مقظع یورش سال ۵۸ رژیم، کومه له در غیاب ارگانهای توده ای، خود راسا مقاومت سراسری (نوعی از اعمال حاکمیت) را در مقابل ضد انقلاب سازمان داد. اشکال این حرکت نه در صرف جدائی آن از ارگانهای توده‌ای (که وجود نداشتند) بلکه در صرف عدم پیوند آن با حرکت در جهت ایجاد ارگانهای توده‌ای بود. امروز در مورد مسأله حاکمیت نیز درست مسأله به همان شکل است. در آن زمان نیز کسانی که قادر به رهبری یک حرکت سیاسی با توجه به شرایط سیاسی معین مبارزه نبودند، دم از جدائی این حرکت از توده ها و … میزدند که سرانجامشان معلوم شد. قدرت حرکت سیاسی کومه له در این بود که خود را درگیر متافیزیسم حزب یا طبقه، سازمان سیاسی یا توده ها نکرد.