صفحه اول

در باره بنکه زحمتکشان

توضیح: این مقاله در شماره ۷ نشریه پیشرو (ارگان سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه له) در تاریخ اردیبهشت ۱۳۶۴ منتشر گردید. در آن دوره یکی از مشغله های من یافتن الگوئی برای سازمان یافتن توده ای کارگران و زحمتکشان در روستاهای کردستان بود که بخش اصلی آن را کارگران فصلی تشکیل میدادند که حدود ۶ ماه از سال را در خارج از کردستان به کارگری میپرداختند. ابتدا به نام اتحادیه کارگران و زحمتکشان روستا فکر میکردم. بعدا اما با توجه به اینکه بِنکِه (نوعی سازمان یابی محله ای در شهر های کردستان، قبل از اشغال توسط جمهوری اسلامی ایجاد شده بود) نام آشنائی بود طرح ایجاد این تشکل را با این نام به کمیته رهبری کومه له، که عضو آن بودم، ارائه دادم که مورد تصویب قرار گرفت. برای توضیح بیشتر ر.ک. به نامه به خسرو داور در همین مجموعه. بعلاوه این تلاش با چند مولفه دیگر تکمیل میشد. یکی ایجاد دسته های سازمانده (واحد های مسلح کوچک که کارشان سازمان دادن تشکیلات مخفی در روستا ها و همین بنکه های زحمتکشان بود)، پروژه مروج – سازمانده ها، تشکیل کمیته تشکیلات شهر (تکش) و کمیته تشکیلات روستا (کَتمَر). بعد ها به مقتضای وضعیت کارگران در کردستان کتمر در تکش ادغام شدند. مجموعه این فعالیت طی دوره چند ساله ای، بدون اغراق، تمام محیط های کار کارگران کرد چه در خود کردستان و چه در خارج آن را میپوشاند. به اعتقاد من این تجربه نشان داد که امر اتحاد کارگران چقدر قابل دسترس است. این تلاش البته در پرتو "بی علاقگی" سنتی رهبری و بدنه علنی کومه له تثبیت نشد و بعدها در پرتو اختلافات حزب کمونیست ایران لطمه جدی خورد و مطمئن نیستم بعد از جدائی ما و رویداد های بعدی جز پوسته ای از آن باقی مانده باشد.

"بنکه زحمتکشان" برای رفقای ما و کارگران و زحمتکشان روستا های کردستان نامی نا آشنا نیست. در چند سال اخیر کومه له در برپا داشتن این تشکل توده ای کارگران و زحمتکشان تلاش نموده و در این رهگذر تجربیاتی اندوخته.

اما همانگونه که در سرمقاله پیشرو شماره ۶ نیز آمده، در شرایط کنونی اتحاد کارگران و زحمتکشان نه تنها دارای اهمیت استراتژیک و همیشگی خود است، بلکه اهمیت کاملا تاکتیکی را نیز کسب نموده. لذا بازنگری بر جایگاه و اهمیت بنکه زحمتکشان و وظایف رفقای ما و کارگران پیشرو در قبال آن میتواند راهگشا باشد.

۱ – جایگاه و اهمیت "بنکه زحمتکشان"

کارگران و زحمتکشان روستا های کردستان تحت فشار وحشیانه ترین استثمار سرمایه داری قرار دارند. این فشار و استثمار نه تنها از جانب رژیم جمهوری اسلامی و همدستان او بلکه از جانب تمام اقشار مختلف سرمایه اعمال میگردد. روستاهای کردستان غالبا محیط گرم مبارزه کارگران و زحمتکشان علیه این ستم و سرکوب بوده است.

امروز دیگر هر کارگر و زحمتکش روستائی دیده است که چگونه معیشت او تحت فشار بورژوازی قرار دارد و این بورژوازی چه با توسل نیروی "خارجی" جمهوری اسلامی و چه با توسل به نیروی عادت و یا در شرایط مناسب با استفاده از نیروی حزب محلی خود (حزب دمکرات) بی حقوقی ترین و فلاکت بار ترین شرایط زیست و کار را به از تحمیل می نماید.

کارگر و زحمتکش روستائی دیده است که در مساله دستمزد، سخت کردن شرایط کار کنتراتی، استفاده از مراتع، مصادره باغات و زمین های ملّاکین و سرمایه داران و ده ها مساله ریز و درشت دیگر که هر روزه حیات او را تحت تاثیر قرار میدهد، چگونه تمام بورژوازی یک صف در مقابل او می ایستد.

کارگر روستائی ما دیده است چرخش هر کدام از شاخص های فوق به ضرر او چگونه تمام بورژوازی را به هلهله وا میدارد و جیب آنها را از ریز و درشت انباشته میکند.

منطق این مبارزه ی جاری در روستاها تمام کارگران و زحمتکشان – از کارگر دائم تا چوپان و راننده و نیمه کارگر – را در مقابل تمام بورژوازی – از طرفدار جمهوری اسلامی تا "ملت دوست" و "کرد پرور" – قرار میدهد. منطق جامعه ما، تمام خیل این مفت خوار را در مقابل صف کار و زحمت قرار میدهد. به گونه ای که منفعت آنها جز به معنای استثمار و سرکوب وحشیانه تر کارگران و زحمتکشان نیست.

این منطق از ورای جنبش همگانی کردستان، از ورای تئوری بافی ها و فریب کاری های "تئوریک" پوپولیست ها و حزب بورژوائی حاضر در جنبش کردستان – که میکوشند کارگران را قانع کنند که همه ی ما خلق ایم و منافع متضادی نداریم و یا فعلا جای بحث از این منافع نیست و باید "شیطان بزرگ" را نشانه رفت! – روزمره کارگران و زحمتکشان روستا های کردستان را به شرایط سخت تری میراند. بورژوازی شهر و ده آنها را در چنگال خود میفشارد تا آخرین قطر رمق آنها را تبدیل به ریال کرده و جیب خود را انباشته تر سازد. این منطق روزمره در این عرصه مبارزه به سادگی پاسدار و پایگاه، کمیته صنفی و شورای اسلامی را با هر بورژوای ده و شهر علیه کارگران و زحمتکشان متحد میسازد.

اتحاد صاحبان کوره و کارگاه ها با پاسداران و اداره کار، وحدت بورژوازی ده با پایگاه و مقر، یکسان بودن عملکرد ارگان های جمهوری اسلامی با ارگان های حزب دمکرات برای تحمیل شرایط مشقت بار کار و زندگی به آنان، تجربه ای است که هر روزه تکرار میشود و صف بندی و منطق جامعه ما را به روشن ترین وجه به نمایش میگذارد.

تاریخ مبارزه کارگران، بخصوص در چند ساله اخیر، بار دیگر این حکم دیرینه مارکسیسم را به اثبات رسانیده که کارگران متفرّق مطلقا در مبارزه شان در مقابل بورژوازی کارائی ندارند. کارگران و زحمتکشان کردستان هر روز صحت این حکم را تجربه میکنند. هر گاه و به هر درجه ای که متحد بوده اند توانسته اند به همان درجه از معیشت و منافع خود در مقابل هر تعرضی پیروز مندانه دفاع کنند.

قدرت ما در کثرت ما و در نقشی است که در جامعه ی امروز ایران بر عهده داریم. کارگران نیروی تولید حیات در جامعه اند و هر گاه که اراده کنند قادر اند نبض این دنیا را از تپش باز دارند. این قدرتی است که طبقه کارگر را قادر به اعمال اراده اش بر جامعه می نماید. در مقابل، قدرت بورژوازی ناشی از پراکندگی ما و در اتکا بر روابط معمول جامعه و ابزار های سرکوب اش نهفته است.

هر کارگر و زحمتکش باید این را بفهمد که پیروزی اش در اتحاد اش نهفته است. پس باید متحد بود. باید حرف ها را یکی کرد. باید پشت حرف های یکی شده ایستاد و با اتکا بر این وحدت به دفاع از حقوق انسانی و معیشت مان برخیزیم.

این اتحاد اگر در کارخانه میتواند در شکل شورای کارگری کارخانه متجلی شود، در روستا بعلت همگانی بودن شورای ده نمی تواند کاملا تحقق یابد. کارگران و زحمتکشان روستا باید اساسا در خارج از شورای همگانی ده وحدت خود را بدست آورند و این شورا این وحدت را به اراده همگانی تبدیل نماید.

کارگران و زحمتکشان ده باید در خارج از چارچوب همگانی روستا متحد گردند. اهداف خود را تعیین نمایند و قدم هائی را که باید بردارند روشن کنند. آنگاه قادر خواهند بود واقعا اراده متشکل و متحد خود را اعمال نمایند.

"بنکه زحمتکشان" ظرف این اتحاد توده ای کارگران و زحمتکشان است و آنان با اتحاد در این بنکه ها قادر خواهند بود اراده متشکل خود را به نیروی مادی، قانون جامعه تبدیل کنند و روشن است که در قدم اول خواهند توانست مساله دستمزد، شرایط کار، استفاده از مراتع، مصادره ی زمین و غیره را به ساده ترین و قاطع ترین شکل ممکن حل و فصل نمایند.

"بنکه زحمتکشان" نه تنها امروز ظرف هم پیمانی و اتحاد کارگران و زحمتکشان روستا در مبارزه جاری است بلکه در شرایط انقلابی به سرعت قادر خواهند بود به تشکلی اساسا سیاسی بدل شوند و آلترناتیو قدرت در مقابل بورژوازی و پایه گذار شورای کارگران و زحمتکشان روستا گردند.

۲ – جایگاه "بنکه" در فعالیت ما در زمینه آگاه گری و تشکل کارگران و زحمتکشان

نقش حیاتی "بنکه" صرفا محدود به آنچه گفته شد نمیشود. این "بنکه"ها در امر آگاه کردن و متشکل نمودن کارگران و زحمتکشان میتواند بدل به تخته پرشی گردد که ذهنیت و آگاهی آنان و درجه اتحاد شان را بالا به جهاند. این امر بدون درک درست جایگاه این "بنکه"ها ممکن نیست.

هدف ما آگاه کردن و متشکل نمودن توده ی هرچه وسیعتری از کارگران و زحمتکشان به زیر پرچم حزب کمونیست ایران و در اینجا سازمان کردستان حزب یعنی کومه له است. این آگاه گری و تشکل معنائی جز این ندارد که کارگران آگاهی سوسیالیستی بیابند ، شرایط رهائی خود را بشناسند، مستقیما برای این اهداف به مبارزه بر خیزند و برای به قدرت رسیدن خود به حزب طبقاتی خود یعنی حزب کمونیست ایران به پیوندند.

این آگاه کردن و متشکل نمودن همچنین معنائی جز این ندارد که توده ی وسیع زحمتکشان و تهیدستان دریابند که هیچ چاره ای برای دنیای سراسر فلاکت آنها وجود ندارد مگر اینکه به مبارزه طبقه کارگر به پیوندند، اهداف طبقه کارگر آگاه را اهداف خود بدانند و حزب طبقه کارگر را حزب خود؛ و به آن به پیوندند. درک ما از مفهوم آگاه شدن و متشکل شدن در این سطح قطعا نباید ذره ای تخفیف یابد. آگاه شدن را جز طبقاتاً آگاه شدن و متشکل شدن را جز متشکل شدن به زیر پرچم و شعار های حزب نباید تعریف کرد. و به این معنا کارگران و زحمتکشان را باید حزبی نمود.

اما گذشته از موانع عامّی که سرمایه داری در جامعه تحت سلطه در امر آگاه شدن و متشکل گردیدن کارگران و زحمتکشان بوجود می آورد، در روستا های کردستان عوامل ویژه ای وجود دارند که باید مورد توجه قرار گیرند. عقب ماندگی تولید سرمایه داری در عرصه ی روستا های کردستان موجب گردیده که قطب بندی میان صف پرولتاریا و زحمتکشان روستائی از یک سو و بورژوازی ده از سوی دیگر به آن درجه که در شهر ها شکل یافته، بوجود نیاید. کارگران و زحمتکشان روستائی هر چند مورد بی رحمانه ترین استثمار قرار می گیرند عمدتاً در مقابل بورژوازی ده صف آرائی شفافی را بوجود نیاورده اند. بخش وسیعی از زحمتکشان روستائی بصورت کارگر فصلی حداقل نیمی از سال را در خارج از روستای خود به سر می برند و در چارچوب دیگری مورد بهره کشی قرار می گیرند.

علاوه بر خصوصیت فوق، درگیر بودن توده ی وسیع کارگران و زحمتکشان کرد در یک جنبش همگانی ، یعنی جنبش انقلابی خلق کرد، بطور خود بخودی گرایش وحدت طلبانه ی بی قید و شرط را در میان آنان دامن میزند. این جنبش، جنبشی همگانی است که علاوه بر توده کارگر و زحمتکش، بخش های دیگری از مردم کردستان را نیز در خود جای میدهد.

تعقیب منافع طبقات و اقشار مختلف در بطن این جنبش اساساً از جانب نمایندگان آگاه آنها صورت میگیرد و توده های کارگر و زحمتکش بیشتر از آنکه بر اساس آگاهی طبقاتی شکل یافته ای حرکت نمایند، به صورت تجربی آن نیروئی که در عمل از آنان و منافع شان (تا جائی که توانسته باشند این منافع را تشخیص دهند) دفاع نموده، توکل می نمایند و یا از آن حمایت میکنند.

این اتکا بر تجربه آن هم بر متن یک جنبش همگانی (و الزاماً دمکراتیک) زمینه بسیار وسیعی را کماکان برای گرایش به اتحاد بی قید و شرط با سایر اقشار و طبقاتی که علیه دشمن فعلا رو در رو یعنی جمهوری اسلامی (علیرغم همه تزلزلات شان) مبارزه می کنند، باقی گذاشته و بطور روزمره بخصوص در روستا عمل می نماید. که علیرغم مبارزه جاری طبقاتی در روستا ایضاً باعث میگردد که تمایز شفاف طبقات کمابیش در پرده ابهام قرار گیرد.

مجموعه ی عوامل فوق در عمل باعث میشود که ذهن کارگران و زحمتکشان نسبت به منافع طبقاتی اساسا آشتی ناپذیری شان با بورژوازی مغشوش گردد و مبارزه ی آنها اساسا علیه حکومت یعنی بورژوازی در قدرت و نه کل بورژوازی محدود شود و تیزی تمایز طبقاتی خود با بورژوازی و خرده بورژوازی (کل بورژوازی به مثابه یک طبقه یا سرمایه داری به مثابه یک رابطه اجتماعی) را مشکل تر درک نمایند و لذا ضرورت متشکل شدن طبقاتی به گرد حزب سیاسی طبقاتی و ارگانهای حاکمیت ویژه ی خود (شورای زحمتکشان) در سایه ای از ابهام باقی بماند.

پیوستن توده ی وسیع کارگر و زحمتکش به حزب جز با یافتن آگاهی طبقاتی امکان پذیر نیست و بنا بر این متشکل شدن و درک ضرورت متشکل شدن حزبی به همان موانعی روبرو میشود که در بالا توضیح داده شد. از این گذشته خود شکل گیری آگاهی طبقاتی مساله ای آنی و فوری نیست و پروسه ای را طی می نماید. گفتیم که کارگران و زحمتکشان به تمایز خود با بورژوازی (غالبا در قالب ثروتمندان) تا حدودی آگاه اند. کمابیش تفاوت منافع شان را احساس میکنند. اما هنوز از درک ضرورت تشکل مستقل سیاسی خود، به همان دلایل فوق الذکر، دور اند. هنوز ضرورت حمایت کامل و فعالیت به زیر پرچم حزب را درک نمی کنند، در یک کلام هنوز به حزبی بودن و به آن درجه از تشکل که لازمه ی سرنگونی بورژوازیست فاصله دارند.

این احساس و یا درک ابتدائی پتانسیلی را در متشکل شدن بوجود آورده که می بایست مورد توجه قرار داد و تشکل پذیری را در کارگران و زحمتکشان روستا ارتقا داد. "بنکه زحمتکشان" بیان تلاش برای تثبیت، تداوم و ارتقا این پتانسیل است.

بگذار توده ی هر چه وسیع تری از کارگران و زحمتکشان روستا، مستقل از درجه آگاهی، مستقل از تمایلات سیاسی و تعلقات تشکیلاتی شان، مستقل از اینکه به چه خرافه ای عقیده دارند یا ندارند و تنها به این اعتبار که کارگر و زحمتکش اند برای ایجاد همدلی و هم پیمانی در دفاع از منافع شان در "بنکه های زحمتکشان" گرد آیند. بگذار همه ی کسانی که مدفی دفاع از کارگران و زحمتکشان اند چه در قالب فعالیت و هواداران خود در "بنکه" و چه در قالب مشاورین و مروجین خارج از "بنکه" نظرات خود را در مورد مسائل مشخص گره خورده به زندگی روزمره ی این توده ی زحمتکش مطرح کنند. بگذار هر کس هر خرافه ای را که رهائی بخش میداند به مصاف مسائل و مشکلات زندگی کارگران و زحمتکشان بیاورد. آنگاه به سادگی بسیار زیاد تری این توده به دست باز تر در مقابل تمامی تعصبات کهن تمایز حال و آینده خود را با آنچه طبقات دیگر می گویند درک خواهند نمود. به سادگی بسیار زیادتری حقانیت ما، حقانیت سوسیالیسم را در خواهند یافت و به سادگی بیشتری در متن مبارزه ای که خود بدان رسیده اند ضرورت حزبی بودن، ضرورت متشکل شدن طبقاتی را درک خواهند نمود. تشکیل "بنکه ی زحمتکشان" ضمن اینکه با دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان در روابط موجود روستا و تحمیل خواست های کارگراو زحمتکشان به بورژوازی شرایط مناسب تر زندگی و مبارزه را فراهم می آورد. به تمایز احساساً درک شده ی میان کارگران و زحمتکشان با بورژوازی حالت پایدار تری خواهد داد و روحیه همبستگی طبقاتی را در میان آنان تقویت می نماید و خود بستری است که در آن ما با اتکا بر این همبستگی و بر متن مبارزه ی زنده قادریم حقانیت خود را به وسیع ترین توده ی کارگر و زحمتکش به اثبات برسانیم.

"بنکه زحمتکشان" جائی است که توده ی هرچه وسیع تری از کارگران و زحمتکشان از شاغل و بیکار، زن و مرد، پیر و جوان در آن گرد می آیند تا در مورد تمام اموراتی که به آنان مربوط است راه حل مناسب حال خود را بیابند. و قطعاً با وجود مایه ی اتحاد (عناصر پیشرو و کمونیست) در این جمع، این توسه هر بار از هر مبارزه متحد تر و آگاه تر خارج خواهد شد.

۳ – ملاحظاتی پیرامون سازمان دادن "بنکه های زحمتکشان" روستا

در گذشته در زمینه در زمینه سازمان دادن "بنکه" ها ما با مشکلاتی روبرو بوده ایم که تاکید بر چند نکته میتواند مانع از تجدید این مشکلات در آینده گردد.

الف – "بنکه زحمتکشان" صرفا تشکل هواداران کومه له نیست.

با توجه به آنچه که گفته شد باید روشن باشد که "بنکه زحمتکشان" نه تنها صرفا تشکل هواداران کو مه له نیست، بلکه با تبدیل آنها به بنکه هواداران کومه له، هدف مان از سازمان دادن این تشکل توده ای را زیر پا نهاده ایم.

مروری بر پراتیک گذشته ی ما در این زمینه نشان میدهد که صرف نظر از معدودی از فعالین که احتمالا از ابتدا متشکل ساختن هواداران را به هدف خود تبدیل نموده باشند، اکثر رفقای ما تلاش نموده باشند، اکثر رفقای ما تلاش نموده اند که توده ی کارگر و زحمتکش را در این "بنکه ها" گرده آورند. اما در عمل با همان موانعی روبرو شده اند که پیوستن سریع و بلاواسطه ی توده ی کارگر و زحمتکش را به حزب ما کند می نماید. حاصل اینکه بنکه هائی که توسط این رفقا سازمان داده شدند، در عمل و مستقل از خواست شان، محدود به بنکه هواداران و در پله ای بالا تر اساسا به مقر کومه له تبدیل گردیدند.

آنچه که این تناقض را بوجود می نورد این است که از یک طرف همه ی کارگران و زحمتکشان مورد خطاب قرار می گیرند و از طرف دیگر آنچنان وظایفی را پیش پای بنکه قرار میدهیم که بطور واقعی تنها در توان پیشروان، یعنی تنها در توان هواداران ماست. تنها هواداران و دوستداران کومه له که در سطح معینی به آگاهی طبقاتی مسلح شده اند و این ضرورت را دریافته اند می توانند به این فراخوان پاسخ مثبت دهند. و حاصل اینکه علیرغم تلاش ما، مجددا همان توده ای را گرد می آوریم که قبلا آنان را به گرد حزب گرد آورده بودیم.

اختلاط هدف و وظایف بنکه گره کار رفقای ما بوده. آنچه که باید اساساً مورد تاکید رفقای ما قرار گیرد هدف بنکه است و نه وظایف بنکه . هدف ما این است که کارگران و زحمتکشان روستا را برای دفاع از منافع خود در متن زندگی و مبارزه جاری در روستا متحد و هم پیمان نمائیم. تجربه بلاواسطه به کارگران و زحمتکشان به سادگی نشان داده و میدهد که برای دفاع از منافع شان باید هم پیمان باشند. ضرورت این هم پیمانی آن محوری است که هدف بنکه را توضیح میدهد و باید مورد اتکای رفقای ما باشد.

وظایف بنکه اساسا توسط خود بنکه تعیین میشود. کارگران و زحمتکشان ی که با هدف هم پیمانی برای دفاع از منافع شان در بنکه گرد آمده اند، قطعا وظایف خود را نیز تعیین می کنند و قدم به قدم در کنار رشد آگاهی شان وژایف بنکه را نیز ارتقا خواهند داد.

این امر مطلقا بدین معنی نیست که ما در باره وظایفی که هر بنکه باید بر عهده بگیرد سکوت می نمائیم. روشن است که بنکه صرف نظر از اینکه ظرف ارتقا آگاهی و تشکل پذیری کارگران و زحمتکشان است، قطعاً می تواند و باید به سمت تبدیل شدن به شورای زحمتکشان روستا (ارگان اعمال حاکمیت کارگران و زحمتکشان) حرکت نماید. لیکن در قدم اول آنچه که باید شکل بگیرد خود بنکه است و کوشش برای ارتقا وظایفی که "بنکه" می تواند بر عهده بگیرد باید توسط رفقای ما برای دادن دور نما به کارگران و زحمتکشان آگاه و پیشروان و همچنین برای اقناع کارگران و زحمتکشان متشکل شده در بنکه صورت گیرد .

اختلاط هدف "بنکه" با وظایف آن (آنهم در بالاترین مرحله) سرانجامی جز محدود ماندن به کسانی که این وظایف را پذیرفته اند نخواهد داشت. تبدیل شدن بنکه به نهادی طرفدار حزب تنها در پرتو تبلیغ، ترویج و سازماندهی کمونیستی در درون آن امکان پذیر خواهد بود. این تبدیل بید تبدیلی عملی باشد. پیش شرط قرار دادن هواداری از حزب، چه به صورت رسمی و چه عملی، یکپارچه گی کارگران و زحمتکشان را در بنکه می گسلد و عملاً خاصیت "بنکه" را از آن سلب می نماید. تجربه ما در اتحادیه های دهقانی نشان داد که چگونه با تلفیق درست هدف و وظایف می توان تشکل توده ای با عالی ترین شکل اعمال قدرت را بوجود آورد.

ب – علنی و مخفی بودن بنکه

این مساله بخصوص بعدا از اشغال وسیع تر کردستان توسط جمهوری اسلامی و گسترده تر شدن موج سرکوب پلیسی – نظامی آن، یکی از مشکلات رفقای ما بوده.

پاره ای از فعالین ما با اتکا بر این تز که "بنکه" یک تشکل توده ای است و بنابراین نمی تواند مخفی باشد، تلاش خود را معطوف به ایجاد یک تشکل علنی نموده اند و کارگران و زحمتکشان را به ایجاد این تشکل علنی دعوت نموده اند. روشن است که این تلاش در همان ابتدای کار در مقابل تهدیدات پلیسی – نظامی جمهوری اسمالمی ناکام مانده و یا در مقابل این فشار "بنکه" از هم گسیخته شده است.

یک تشکیلات به آن درجه ای که واقعاً توده ای میشود در عمل از جنبه مخفی بودن آن کاسته میشود. این کاسته شدن از درجه مخفی بودن به دو لحاظ بوجود می آید. اولاً وقتی توده ای وسیعی در این تشکل سازمان یافته باشند، این تشکل برای توده ی وسیعی شناخته شده است و توده ی وسیعی با آن ارتباط دارند و این جز کاهش در درجه مخفی بودن نیست. ثانیاً یک تشکیلات توده ای با اتکا به قدرت توده هائی که در خود جای داده، برای حفاظت از خود در مقابل بورژوازی احتیاج به درجه کمتری از مخفی بودن دارد. قدرت توده ها و کثرت آنها تعادلی از قوا را بوجود می نورد که بورژوازی به سادگی قادر به یورش بردن به آن نیست.

اما حرکت از این حکم که هر تشکل توده ای کاملا مخفی نیست به این نتیجه گیری که هر تشکل توده ای در سراسر پروسه رشد خود (مستقل از اینکه واقعاً چه اندازه قادر شده که توده ها را گرد آورد) باید علنی باشد، جز یک تعمیم ساده انگارانه و در نتیجه شکست معنائی نخواهد داشت.

آن قدرتی که اجازه میدهد یک تشکیلات توده ای عملا به درجه معینی علنی باشد، قدرت و کثرت توده هائی است که در آن متشکل گردیده اند وگرنه خودِ ظرف به این اعتبار که قرار است در آینده توده ای گردد، بخودی خود قدرتی نیست و با علنی بودن جز یورش بورژوازی و ضربه خوردن نصیبی نخواهد داشت و اساساً توده کارگر و زحمتکش را که به تجربه منطق مبارزه را آموخته اند نمی تواند بخود جلب نماید.

تشکیل "بنکه های زحمتکشان" مسلماً کاری نیست که یک روزه انجام گیرد. متشکل ساختن کارگران و زحمتکشان در این "بنکه" ها امری است که چه به لحاظ امنیتی و چه به لحاظ مقاومت بورژوازی مستلزم کار نقشه مند و پیگیر رفقای فعال و کارگران و زحمتکشان پیشرو می باشد.

صرف نظر از تبلیغ و ترویج ایدی ی متشکل شدن در "بنکه" ها در میان کارگران و زحمتکشان روستا، رفقای ما قطعاً باید در قدم اول اشکال ابتدائی تر و ساده تری از "بنکه" ها را سازمان دهند که در ادامه ی خود "بنکه" را شکل میدهد.

اولیه ترین شکلی که میتوان کارگران و زحمتکشان را به آن وارد نمود ایجاد نوعی از محافل کوچک کارگری – زحمتکشی با همان اهداف "بنکه" است.

حوزه ها، فعالین و کارگران و زحمتکشان پیشرو باید بکوشند تا با اتکا بر روابط وسیع توده ای شان محافلی (حتی خانوادگی) با هر تعداد از کارگران و زحمتکشان را با همان اهداف بنکه بوجود آورند. محافلی که در قدم های بعدی، خود باید تبدیل به مبلغ و مروج ایده "بنکه" باشند و بکوشند تا اعضای آن، خود تعداد هر چه بیشتری از این محافل را شکل دهند. تداوم این امر باعث خواهد گردید که توده ی وسیعی از کارگران و زحمتکشان آماده متشکل شدن در "بنکه" گردند. و خود "بنکه" روستا (یا در شرایطی که روستا بزرگ باشد، بنکه های روستا) بعد از طی دوران جنینی و قدم گذاشتن به عرصه زندگی به عنوان "بنکه" در اولین قدم قادر باشد که توده ی نسبتا وسیعی از کارگران و زحمتکشان را در خود جای دهد.

رفقای ما ضمن تبلیغ و ترویج ایده و هدف "بنکه" در این محافل و جلب تعداد هر چه بیشتری از کارگران و زحمتکشان گرد آمده در محافل در به عهده گرفتن وظیفه ی بسیج توده ی کارگر و زحمتکش در راه ایجاد "بنکه" های زحمتکشان، قطعا باید هم پیمان کردن کارگران و زحمتکشان شرکت کننده در آن در مبارزه جاری در روستا تلاش نمایند. کارگران و زحمتکشان متشکل در این محافل باید در مقابل مسائل گوناگون حتی المقدور منافع خود را بشناسند و در دفاع از آنها هم دل و هن رای شوند. این امر خود مطلوبیت متشکل شدن در "بنکه" را در عمل سریع تر به توده ی کارگر و زحمتکش نشان خواهد داد. علاوه بر این رفقای ما چه در چارچوب محافل اولیه طرفدار "بنکه" و چه در خود "بنکه" باید اولاً با کارگران و زحمتکشان پیشرو رابطه مستقل برقرار نمایند و در چارچوب این رابطه کل برنامه ی ما را تبلیغ و ترویج نمایند و بکوشند با کار بر روی این بخش از کارگران و زحمتکشان آنان را هرچه بیشتر و سریع تر به حزب جلب نمایند. این رابطه ی مستقل باید به شکل گیری محافل ترویجی و سپس حوزه های حزبی از میان پیشرو ترین های این محافل منجر گردد. ثانیاً پاسخ های ما به تمامی مسائلی که بنکه و یا محافل اولیه به آن می پردازند (بخصوص مطالبات بخش حداقل برنامه ی حزب و برنامه ی کومه له برای خود مختاری کردستان) باید مورد تبلیغ قرار گیرد. مطالبات ما باید به مطالبات "بنکه" ها و محافل اولیه تبدیل گردد و حقانیت راه ما در مقابل راه هائی که دیگران به هر دلیل مطرح می نمایند به اثبات برسد و توده ی هرچه وسیع تری به آن جلب گردند. تنها با انجام کامل این وظایف است که میتوان از "بنکه زحمتکشان" همان حاصلی را انتظار داشت که رسیدن به آن را هدف خود قرار داده ایم.

کورش مدرسی

اسفند ۱۳۶۳