صفحه اول
توضیح: سال ۸۹ میلادی طرح تشکیل فدراسیون شوراهای پناهندگان ایرانی از جانب حزب کمونیست تصویب شد. رفیق غلام کشاورز مسئول راه اندازی این پروژه گردید. متاسفانه ترور غلام توسط جمهوری اسلامی به او فرصت انجام این کار را نداد. بعد از ترور غلام کشاورز، دفتر سیاسی حزب این مسئولت را به من محول کرد. طی حدود یک سال که من این مسئولیت را داشتم فدراسیون راه افتاد. این پروسه علاوه بر زحمات تعداد زیادی از رفقای حزب کمونیست، نیازمند بحث و جدل هائی بود که اینجا نمونه هائی از آن را میخوانید.

هیات موسس، همبستگى و کنگره موسس

هنگامى که هیات موسس اعلام موجودیت کرد، برنامه کار براین منوال بود که بعد از انتشار شش شماره همبستگى (شش ماه)، مجموعه ای از فعالیتها انجام گرفته است و هیات موسس قادر خواهد بود که کنگره موسس فدراسیون شوراهای پناهندگان ایرانى را فراخواند. با تشکیل کنگره کار هیات موسس رسما پایان میافت.

طى این مدت هیات موسس میباست اهداف خود را روشن کرده باشد، تعداد قابل قبولى از شوراهای پناهندگان ایرانى را به پلاتفرم خود جلب کرده، و یا شوراهائى با پلاتفرم عمومى هیات موسس را بوجود آورده باشد، خدمات حقوقى برای پناهندگان دست کم در فرانسه، آلمان و سوئد سازمان یافته باشد و... در واقع هیات موسس میبایست طى این مدت حرکتى سازمان یافته مطابق اهداف اعلام شده خود را ،هرچند که ابعاد آن در اول کار بزرگ هم نباشد را، شکل داده باشد. این حرکت در کنگره موسس رسمیت میافت و روی پای خود میایستاد.

اما کارها مطابق نقشه پیش نرفت. امروز با انتشار ششمین شماره همبستگى، گرچه هیات موسس در اهدافى که درمقابل خود نهاده بود پیشرفت های قابل مشاهده ای داشته، اما هنوز به تمامى اهداف خود دست نیافته است. از همه اقلامى که بر شمردیم مقداری انجام شده و مقداری برجای مانده است. اجازه بدهید مروری کوتاه بر هرکدام از این فعالیت ها داشته باشیم و مشکلات آنها را مورد اشاره قرار دهیم. در آخر، برنامه ی کار هیات موسس و کنگره موسس را توضیح خواهیم داد.

***

همبستگى کوشیده است تا بیشتر پاسخگوی نیاز پناهنده به یک نشریه سراسری و رادیکال باشد. کوشیده است تا پاسخگوی مشکلات و سوالات عمومى که در مقابل پناهنده قرار میگیرند باشد. کوشیده است تا بجای باد زدن علقه های ایرانى گری و دامن زدن به ناسیونالیسم، نوع دیگری از همبستگى میان انسانها بطور کلى و پناهنده بطوراخص را،که ریشه در وافعیات جامعه و زندگى پناهنده دارد، دامن بزند و بجای عصیان و اعتراض فردی، بجای گوشه گیری و انزوا، اتحاد و همیاری میان پناهندگان را بنشاند.

همبستگى کوشیده است تا نشان دهد که تعداد زیادی از پناهندگان ایرانى چه خواسته باشند و چه نخواسته باشند امروز در جوامع اروپائى باید از طریق کار مزدی و بعنوان یک کارگر زندگى کنند.اینان حسابشان با حساب سرمایه دار و پول دار ایرانى در خارج کشورکه اموراتشان را با پولشان میگذرانند، جداست.این ها بجای فرو رفتن درخلسه خاطرات "خوش" گذشته باید موقعیت امروز خود را بشناسند و با اتکا به آن و همدوش کارگران همین کشورها امر خود را بگذرانند ومتحدخود را در اینجا باید بیابند و نه در میان ایرانیان على العموم. همبستگى همچنین سعى کرده است به همه پناهندگان دیگری که از تبعیض و تحقیر ناراحت هستند نشان دهد که اگر کلاهشان را قاضى کنند متحد خود را در این جا نه سلطنت طلب و پان ایرانیست (که امروز توده ای و اکثریتى و بسیاری از قدیم چپ های ایرانى آرمانها و علم و کتل آنها را برداشته اند)، بلکه کارگر این دیار باید بیابند. و بالاخره همبستگى کوشیده است که مشوق و مبلغ چنین سازمان یابى در میان پناهندگان ایرانى باشد.

اینکه همبستگى چقدر در طرح این ایده ها موفق بوده است را شما باید بگوئید. قدر مسلم این است که هرکس که نگاهى به تنوع نامه ها و مراجعات ما بیندازد، متوجه خواهد شد که همبستگى دارد بسرعت جایش را در میان پناهندگان ایرانى باز میکند.

آنچه که در اینجا ما میتوانیم بعنوان یک ضعف مهم روی آن انگشت بگذاریم جنبه سازمانگر بودن همبستگى است. همبستگى میبایست به هرکس در هر موقعیتى که هست نشان دهد که اگر میخواهد در این راه کاری انجام دهد چه باید بکند، همبستگى باید ظرف یکى کردن تجربیات فعالین این عرصه باشد، باید بتواند دست کسانى را که دنبال متحد میگردند را در دست هم قرار دهد، باید پاسخگوی مشکلات عملى فعالین این کار باشد و...

این نقص در واقع خود محصول فقدان یک رابطه فشرده و نزدیک میان هیات موسس و فعالین این عرصه و شوراهائى که در رابطه با آن تشکیل شده اند نیزهست. جبران این نقص قبل از هر چیز در گرو ظاهر شدن هیات موسس در این نقش است.

حقیقت این است که هیات موسس برای مدت طولانى کار خودش را عملا انتشار یک نشریه گاه به گاه تعریف کرده بود. بنابراین مرکزی برای هدایت فعالیت سازمانگرانه را بوجود نیاورد و حتى خود هیات موسس نیز علیرغم تقسیم کاری که در میان خود داشت موجودیت بالفعلى نیافت. از میان لیست طویل اعضای هیات موسس تعداد کسانى که برای آن کاری میکردند و میکنند از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکند. و ازاین میان تعداد کسانى که به کار مرکزی آن مشغول اند یکى دو نفربیشترنیستند. غلام کشاورز کسى بود که برای فائق آمدن بر این وضع آستین بالا زده بود، اما هنوز کارش را بطور جدی شروع نکرده بود که بدست جنایتکاران جمهوری اسلامى ترور گردید. همه اینها کار هیات موسس را با کندی و فقدان کارائى لازم روبرو ساخت که ماحصل آن تاخیر در شکل گیری عملى کار هیات موسس بود.

این مشکلات دارند از پیش پا برداشته میشوند. هیات موسس از شماره سوم همبستگى کوشیده است تا این نشریه را جذاب تر و زنده تر انتشار دهد. در همان حال رابطه ای سازمانگرانه و نزدیک تر با فعالین محلى خود برقرار نماید و به اصطلاح تشکیلات خود را درست کند و به حرکت خود سر و سامانى بدهد.

***

علاوه بر نشریه همبستگى، طى مدتى که از فعالیت هیات موسس گذشته، هیات موسس وفعالین و فعالیتى که حول آن بوجود آمده در فعالیتهای دیگری نیز در گیر بوده اند. تلاش برای ایجاد نوعى خدمات مشورتى و حقوقى برای پناهندگان در کشورها و شهرهای مختلف، شکل دادن به شوراهای پناهندگان ایرانى و دخالت موئر در مبارزه علیه فشارها و تضییقات علیه پناهندگان، از جمله این فعالیت ها است.

امروز علاوه بر شماره تلفنى که از جانب خود هیات موسس در سوئد اعلام گردیده، در دانمارک، آلمان، و فرانسه نیز چنین کاری از جانب دوستان و همکاران ما صورت گرفته و تاکنون در موارد بسیاری توانسته ایم به مراجعین مختلف در زمینه های گوناگون کمک کنیم.

حرکت ما در مبارزات مهمى در این دوره نقش داشته است. آکسیون های بعد از ترور غلام کشاورز، مبارزه علیه قوانین اخیر علیه پناهندگان در سوئد، مبارزه علیه راسیسم در دانمارک، علیه تبعیض و شرایط نامساعد پناهندگان در آلمان و... همه اینها حرکت ما را در سطح و سیعتری معرفى کرده و سازمان یابى پناهندگان را مطابق آنچه که ما اعلام کرده ایم تسهیل نموده است.

در زمینه سازمان یابى شوراهای پناهندگان هم کار تا اندازه ای پیش رفته است. شماره های مختلف همبستگى را اگر خوانده باشید متوجه شده اید که تاکنون شوراهای اپسالا، ورمدر، هوفوش و استکهلم در سوئد، شورای کپنهاک در دانمارک، شوراهای فرانکفورت و کاسل در آلمان، شورای پاریس، و هیات های تدارک شوراهای نینسهام و گوتنبرگ در سوئد در چهار چوب بیانیه ما اعلام موجودیت کرده اند بعلاوه هیات هماهنگى شوراهای پناهندگان ایرانى در ترکیه رابطه نزدیکى را با هیات موسس برقرار نموده است. شورای پناهندگان ایرانى در پاکستان و تشکل پناهندگان ایرانى در زوریخ و ژنو در سویس نیز از فعالیت ما استقبال کرده اند.

شوراهائى که اعلام موجودیت کرده اند بلحاظ ترکیب، وسعت و شیوه فعالیت همگى ازیک نوع و یک جنس نیستند. ما خواستار شوراهائى بوده و هستیم که در درجه اول مستقل از بزرگى و کوچکى شان، علاوه بر اینکه خود را در چهار چوب اهداف اعلام شده هیات موسس بدانند، به لحاظ جنسشان شورای واقعى پناهندگان باشند و نه انجمن هواداران این یا آن جریان سیاسى و یا "وحدت عمل" احزاب میز کتاب که تابلویشان را عوض کرده باشند. بعضى ازاین شوراها به الگوی مورد نظر ما خیلى نزدیک اند و بعضى دور. هدف ما در اینجا بررسى اشکلات این شوراها نیست. بلکه بیان این مطلب است که دوری عملى هیات موسس از مشکلات کسانى که به فراخوان ما پاسخ مثبت داده اند، باعث بروز اشکالات جدیى در کار این شوراها گشته است و در هر حال اکنون ما هنوز آماده برگزاری کنگره موسس با ترکیب فعلى از شوراهای موجود نیستیم.

هیات موسس علاوه بر مشکلات "درونى" خود که به آن اشاره کردیم مشکلات "بیرونى" نیز داشته است. این مشکلات فعالیت ما را تحت تاثیر قرار داده است. شاید مهمترین این مشکلات، مشکل مالى بوده است. هزینه های اولیه کار هیات موسس و بعدا هزینه های مربوط به کمپین علیه جمهوری اسلامى در ارتباط با ترور غلام کشاورز بقول معروف ما را روی "ساج على" نشاند. نتنها کلیه "موجودی" هیات موسس ته کشید بلکه هیات موسس و اعضای دست اندر کار آن را نیز مقروض ساخته است. پول حاصل از فروش همبستگى هنوزبه تمامى و به سرعت بر نمیگردد، کمک های مالى گرچه روبه ازدیاد بوده اند اما هنوز پاسخگوی مخارج ما نیستند. ما امروز میتوانیم هر ماه دو شماره همبستگى را منتشر کنیم اما فعلا هر ماه همبستگى باید از نو خطر تعطیل شدن در اثر بى پولى را از سر بگذراند. ما هنوز نتوانسته ایم محل ثابتى برای رفع و رجوع کارهایمان تهیه کنیم چون پولش را نداشته ایم و این بطور اجتناب ناپذیری در کارمان پراکندگى و بى سازمانى بوجود آورده است. ما برای دیدن همکاران و رفقایمان باید به کشورها و شهرهای مختلف سفر کنیم اما این کار بعلت بى پولى یا انجام نشده و یا بسیار ناقص انجام شده است. در این میان صرف نظر از دوستانى که ما را یاری داده اند، حزب کمونیست ایران تنها جریانى بوده که وام در اختیار ما قرار داده است که البته آنهم تمام شده.

هیات موسس از همان بدو اعلام موجودیت طى پیامى از گروهها و سازمانهای سیاسى چپ ایرانى خواستار حمایت شد. اما بجز حزب کمونیست ایران تقریبا تمامى جریانات سیاسى چپ نتنها حمایتى از ما نکردند بلکه علیه ما کار کردند. حتى در کنار فعالیت و پشتیبانى بخشى از اعضا و دوستداران حزب کمونیست از ما بخش دیگری علنا به مخالفت با ما و پیش بینى هر روزه شکست ما نشستند. ما انتظار معجزه ای از چپ ایران را نداشتیم اما این درجه بى ارتباطى و نا مربوطى به زندگى و درد و بد بختى مردم و این اندازه لاقیدی نسبت به آن، در لفافه مباحثات متنطن تئوریک، را هم چشم انتظار نبودیم. واقعیت این است که ما هر جا بلاواسطه با پناهنده "عادی" روبرو بوده ایم مشکل چندانى نداشته ایم و در همان حال هرقدم از پیشرفت کار ما با خنثى کردن مقاومت اکثریت "فعالین" تشکل های چپ ایران امکان پذیر گشته است. مقاومتى که با توجه به نامربوط بودن این چپ با زندگى مردم، چندان عمیق و پا برجا نیز نبوده است.

***

در هر صورت ما امروز در این وضعیت قرار گرفته ایم. حرکت ما هنوز به لحاظ کمیت کوچک است و به لحاظ کیفیت ناهمگون، به اصطلاح جنسمان جور نیست. برای گرفتن کنگره موسس، ما باید اولا تعداد کسانى را که در چهارچوب شوراهای پناهندگان متشکل کرده ایم دستکم به دو برابر تعداد فعلى برسانیم و ثانیا در کیفیت شوراهای موجود تغییرات جدیى را بوجود آوریم و تعداد شوراهای قابل قبول را افزایش دهیم. این کاربا تسریع فعالیت های هیات موسس و جبران هرچه سریعتر نارسائى های کار آن که پیشتر به آن اشاره کردیم امکان پذیر است. موعدی که برای این کار قائل شده ایم اواخر بهار و اوائل تابستان امسال یعنى ١٩٩٠ است. ما در این فاصله باید کنگره موسس را برگزار کنیم.

کنگره موسس از هیات موسس و نمایندگان شوراها و تشکل هائى تشکیل خواهد شد که در چهارچوب حرکت ما باشند و خود رسما خواستار شرکت در کنگره گردند.

شوراها و تشکلهائى که خواستار شرکت در کنگره موسس فدراسیون شوراهای پناهندگان ایرانى باشند، تقاضایشان مورد بررسى قرار خواهد گرفت و در صورتیکه واجد شرایط باشند به کنگره دعوت خواهند شد. این شرایط اساسا عبارت از سه شرط است. اول اعلام پایبندی شورا یا تشکل مربوطه به اهداف پایه ای ما، دوم اینکه شورا یا تشکل مربوطه باید در چهارچوب اهداف اعلام شده خود بطور واقعى در بر گیرنده پناهندگان "عادی" باشد و ابزار مبارزه برای تحقق خواستهای صنفى آنان، و محلى باشد برای آشنائى و همیاری پناهندگان و ایجاد تسهیلات برای زندگى فرهنگى ، اجتماعى و سیاسى پر بارتر، و بالاخره سوم اینکه این تشکل و یا شورا به لحاظ کمیت و ابعاد با توجه به مجموعه عوامل تعدادی قابل قبول را در خود سازمان داده باشد.

***

پیشرفت و موفقیت این فعالیت ها همچنین در گرو بر عهده گرفتن سهم چه به لحاظ معنوی و چه به لحاظ مادی از جانب شوراها و تشکل هائى است که خود را متعلق به این حرکت میدانند. کنگره موسس، انتشار همبستگى، ارتباط فشرده با فعالین و تشکل ها، تبدیل همبستگى به ظرف یکى کردن تجارب و... همه و همه مستلزم دخالت شما به لحاظ مضمونى و مادی است. بدون اینکه شما خود تجربیاتتان را برای همبستگى بنویسید، بدون اینکه در تامین نیازهای مالى این حرکت سهمى بر عهده بگیرید، متاسفانه با همه حرف هایمان صدایمان بگوش کسى نخواهد رسید و از عهده تعهداتمان بر نخواهیم آمد.

کورش مدرسى

فوریه ١٩٩٠

از نشریه همبستگی ارگان فدراسیون شوراهای پناهندگان ایرانی