صفحه اول

تنها راه نجات٬ قیام علیه جمهوری اسلامی است

جمهوری اسلامی و مسئله سلاح هسته ای

از مصاحبه با تلویزیون پرتو

مصطفی اسد پور: کشمکش های سیاسی که تحت عنوان پرونده اتمی جمهوری اسلامی شناخته میشود وارد مراحل حساسی و پر تنش ای شده است. این تند پیچها با پیش بینی و گمانه زنی های پر مخاطره ای برای مردم ایران و حتی جهان همراه است. زمانی این پرونده حکایت شبیه بازی موش و گربه را داشت. تهدید و مذاکره و وعده ها بطور دوره ای تکرار میگشتند. امروز اما با تهدید ارجاع قریب الوقوع این پرونده به شورای امنیت کشمکش های سیاسی حاشیه آن به طرز آشکارتری با عبارات و اقداماتی از جمله جنگ و تلافی و محاصره اقتصادی انباشته است. با توجه به ظرفیتهای شناخته شده و مخوف هر دو طرف اصلی این دعوا، یعنی جمهوری اسلامی و امریکا، مبرمیت اوضاع بر کسی پوشیده نیست. در مورد کشمکش های سیاسی جاری و مخاطرات و چه باید کردها پای صحبت کورش مدرسی نشسته ایم. از اینجا شروع کنیم که آیا شما هم جای نگرانی در روند های جاری مشاهده میکنید و چرا؟

کورش مدرسی: مساله از نگرانی فراتر است. جامعه ایران در آستانه یک فاجعه قرار گرفته است. به این دلیل که از یک طرف جمهوری اسلامی میخواهد به سلاح هسته ای دست پیدا کند، و از طرف دیگر غرب در پی دفاع از منافع خود و قدرت قلدری خود میخواهد جلو این قضیه را بگیرد اما نمیتواند. در نتیجه صحنه برای ماجراجوئی باز است. هر دو طرف دارند فضا را متشنج و نظامی میکنند.

بارها گفته ایم که نظامی کردن و میلیتاریزه کردن فضا به نفع جمهوری اسلامی است. محاصره اقتصادی دودش مستقیم به چشم مردم میرود٬ به رژیم اسلامی کمک میکند و ضد انسانی است. جمهوری اسلامی هم آگاهانه به این فضا دامن میزند. غرب٬ و بویژه آمریکا٬ از سر منفعت خود، بدون اینکه پشیزی برای جان و آینده مردم ارزشی قایل باشد (همانطور که در عراق نشان داده اند)، به این فضا دامن میزند.

بهر حال سیر این رویدادها میتواند از وجوه متعددی وضعیت را برای مردم فاجعه بار کند. این را تاکید میکنم. ممکن است غرب و امریکا از سر استیصال دست به اقدامات نظامی علیه ایران بزنند یا اقدام به محاصره اقتصادی ایران کنند و جمهوری اسلامی هم درست در همین راستا میتواند عمل کند. ایران هر دخالت نظامی مستقیم یا غیر مستقیم غرب و متحدان اش تنها به تداوم عمر جمهوری اسلامی منجر میشود و امکان عراقیزه کردن اوضاع ایران و پاشاندن بنیاد های زندگی مدنی را بالا میبرد. جمهوری اسلامی میتواند ایران و کل منطقه را به آتش بکشد. عراق که هم اکنون برای امریکا غیر قابل کنترل است در این میان تبدیل به یک حمام خون تمام عیار خواهد گردید. کل منطقه به آتش کشیده میشود.

در این ماجراجویی همه طرف ها نشان داده اند که به اندازه کافی جنایتکار هستند که دست به هر سلاحی ببرند و مردم را به نابودی بکشند. این خطری بسیار جدی در مقابل جامعه ایران است. اوضاع آبستن یک فاجعه است.

بزرگترین اشتباه این است که در انتظار اتفاقات ساکت بنشینیم و یا اینکه با یکی از طرفین جنایتکار این دعوا ـ چه جمهوری اسلامی و چه امریکا و غرب ـ به هر شکلی همنوایی و همراهی کنیم.

وقوع چنین فاجعه ای برای چندین نسل تمدن، زندگی مدنی و جامعه را در تمام آن منطقه بر باد خواهد داد. در پایان ایران کشوری خواهد شد مثل سومالی و یا عراق و بلکه بدتر از آنها.

مصطفی اسد پور:شما در صحبت هایتان به مورد عراق اشاره داشتید. رویدادهای چند سال اخیر عراق در خاطره زنده همگی ما هست. ژورنالیسم میگوید که این صحنه در مورد ایران دارد دوباره تکرار میشود. عراق که مانور میداد و امریکا که تصمیم خود را گرفته بود. همه چیز تا حمله امریکا یک شمارش معکوس بود. برداشت درستی از حرفهای شماست اینکه شمارش معکوس مشابهی در مورد ایران و جمهوری اسلامی هم دارد تکرار میگردد؟

کورش مدرسی: امریکا و غرب بر عکس نمونه عراق، ظرفیت عکس العمل های بزرگ نظامی علیه جمهوری اسلامی را ندارند. به یمن سیاست سوپر ارتجاعی بوش در حمله به عراق، هم اکنون جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی تقویت شده است و در رابطه با غرب هم دست بالا را دارد. موقعیت تقویت شده اسلام سیاسی، همانطور که ما هم پیش بینی کردیم، مدیون سیاست خود بوش است. به همین دلیل شمارش معکوس برای اشغال ایران توسط غرب شروع نشده است. قدرتش را ندارند. حتی شمارش معکوس برای محاصره اقتصادی هم شروع نشده است؛ قدرت این را هم ندارند.

آنچه که شروع شده است شمارش معکوس برای محیط متشنج و یک بازی تلافی جویانه است. شمارش معکوس برای ساختن یک فضای میلیتاریزه است. این فضایی است که هر اتفاقی در آن ممکن است. به انبار باروتی میماند که هر جرقه ای میتواند خواسته یا ناخواسته آن را منفجر کند. در این فضا ضربه های نظامی مستقیم یا غیر مستقیم محدود به ایران، اشغال بخشهای محدودی از ایران، و یا حتی بعکس حمله ایران به عراق و تصرف بخشهایی از آن٬ مین گذاری خلیج فارس٬ و به آشوب کشیدن کل منطقه از طرف جمهوری اسلامی ممکن است.

در این میان تنها ابزاری که امریکا و غرب در اختیار دارند اینست که شیرازه های زندگی مدنی و اقتصاد و تولید و همه چیز را در ایران نابود کنند. این کار از دست آن ها ساخته است. اینکه جمهوری اسلامی در مقابل دست به سلاح هسته ای خواهد برد یا نه نمیدانم. هر کاری از دست جمهوری اسلامی ساخته است.

مخاطره اصلی اشغال نظامی توسط امریکا و یا حتی محاصره اقتصادی نیست. مخاطره اصلی بهم پاشیدن شیرازه زندگی در ایران و کل منطقه در یک کشمکش و ماجراجویی نظامی ـ ایدئولوژیک در میان دو قطب بزرگ تروریسم جهانی ، یعنی امریکا و اسلام سیاسی، است. میدان برای این ماجراجویی باز شده است. جمهوری اسلامی میتواند، اگر تا کنون نشده باشد، به سلاح هسته ای مسلح گردد. آمریکا هم که تنها دولتی است سلاح هسته ای را علیه مردم بیگناه هیروشیما و ناکازاکی بکار برده است. هر دو دولت آنقدر جنایتکار هستند که اگر منفعت شان اقتضا کند سلاح هسته ای را بکار گیرند.

منظورم اینست که ما با پدیده متفاوتی روبرو هستیم. مساله تکرار نمونه عراق نیست. ما میتوانیم شاهد اتفاقاتی بمراتب بدتر از عراق باشیم. توجه ما باید به این روندها باشد.

مصطفی اسد پور:اجازه بدهید کمی به جنبه های سیاسی کشمکشها بپردازیم. جمهوری اسلامی بشدت سرگرم بسیج حمایت از خود است. از جمله بحث " آپارتاید هسته ای" گرم است. میگویند چرا دیگران میتوانند و این رژیم نباید به چنین تکنیکی دسترسی داشته باشد. سوال من اینست که چقدر چنین استدلالی میتواند موجب تقویت موقعیت رژیم تهران شود؟

کورش مدرسی: این استدلال میتواند برای جمهوری اسلامی نیرو جمع کند. غنی کردن اورانیوم٬ مطابق قوانین بین المللی غیر قانونی نیست. بعلاوه کلا قرارداد منع گسترش سلاح های هسته ای برای ایجاد آپارتاید هسته ای و دادن "امتیاز" داشتن آن به تعدادی از دولت های دوست و هم پیمان غرب است. ما طرفدار خلع سلاح جهانی از سلاح های هسته ای و کشتار جمعی هستیم. نه جمهوری اسلامی و نه آمریکا و نه هیچ کس نباید سلاح هسته ای داشته باشد. تولید٬ انبار کردن و بکارگیری هر نوع سلاح کشتار جمعی که مردم را قربانی خود میکند باید جرم اعلام شود. به جز این ممنوعیت گسترش سلاح های هسته ای قرار دادی برای محدود کردن حق داشتن این سلاح ها و در نتیجه حق زورگوئی به دولت های "نورچشمی" است.

در نتیجه تبلیغات جمهوری اسلامی میتواند احساسات ضد امپریالیستی و ناسیونالیستی را در هر گوشه جهان بسیج کند. اما مهمتر از همه این است که این تبلیغات و این فضا به جمهوری اسلامی امکان میدهد٬ و داده است٬ که خود دست به تحریک احساسات ناسیونالیستی در ایران بزند. جمهوری اسلامی دارد کشمکش جاری را به یک "مساله ملی" تبدیل میکند. سعی میکند "عِــرق ملی" مردم را به جوش آورد و از این طریق نیرو بسیج کند.

مصطفی اسد پور:دقیقا همین ماجرا در حال شکل گیری است. صحبت از نخبگان و دانشمندان ایرانی و دستمایه افتخار ایران و اسلام در سراسر دنیا، بوفور یافت میشود. از این لحاظ اوضاع سیاسی ایران چشمگیر شده است.

کورش مدرسی: دقیقا همین کار را میکند. اما ستون فقرات جمهوری اسلامی در یک نقطه تماما شکننده است. آنهم در مقابل مردم است. اگر کسی قرار است و میتواند این مخاطره را از سر مردم ایران دور کند فقط خود مردم ایران هستند نه آمریکا یا غرب. دو طرف این دعوا بغایت ارتجاعی هستند و هیچ حرمتی را برای انسان قایل نیستند٬ حاضرند به خاطر منفعت اسلام و منفعت امریکا میلیونها مردم منطقه را کشتار و یا خانه خراب و بدبخت کنند و سر سوزنی هم خم به ابرو نخواهند آورد. همانطور که در نمونه عراق چنین کردند.

بحث من اینست که جلوی این روند را میشود گرفت و جلویش را باید گرفت، چرا که در غیر اینصورت کل یک منطقه به نابودی کشانده میشود.

ما مصمم هستیم تا آنجا که در قدرت داریم جلوی این خطر و این روند را بگیریم. سرنگونی جمهوری اسلامی، قیام علیه آن مطمئن ترین راه، کم دردسر ترین راه برای بیرون آمدن از خطری است که بالای سرمان پر میزند است. بزرگترین اشتباه خود فریبی و سر زیر برف کردن است. بزرگترین اشتباه افتادن دنبال تبلیغات ناسیونالیستی – مذهبی جمهوری اسلامی و یا توجیهات ارتجاعی آمریکا و جریانات اپوزیسیون راست است که برای دخالت نظامی آمریکا روز شماری میکنند.

مصطفی اسد پور:دست امریکا برای خلق سناریوی مورد اشاره شما چقدر باز است؟

کورش مدرسی: دست آمریکا برا اشغال ایران بسته است اما برای به خاک و خون کشیدن مردم ایران امکانش را دارد. با رو شدن کل سناریوی عراق در دنیا در میان مردم شرافتمند کسی پیدا نمیشود که هیچ توهمی به امریکا داشته باشد. به همین دلیل دایره امکانات امریکا به ماجراجویی نظامی ـ اقتصادی محدود شده است. آمریکا ممکن است ترکیبی از نیروهای خود و دارودسته های ارتجاعی مسلح شده توسط خود٬ عملیات تروریستی و خرابکاری و غیره را بکار گیرد. فضای سیاسی منطقه به آنچنان لجن زاری تبدیل شده است که در آن هرگونه ماجراجویی ممکن است. در هر حال قربانی آن مردم خواهند بود.

مصطفی اسد پور: جمهوری اسلامی از ستون فقرات شکننده ای برخوردار است، و خود اینها از ظرفیتهای امریکا علیه حکومت شان آگاهند، سوال اینست که جمهوری اسلامی در این ماجرا چه نفعی دارد؟ چرا آتش را تندتر میکنند؟

کورش مدرسی: ببینید٬ جمهوری اسلامی تنها شانس ماندن اش در همین است. جمهوری اسلامی میتواند روی خرابه های ایران کماکان به حیات اش ادامه دهد. هر تیری که امریکا، اسراییل و یا هر دست پرورده دیگری ٬ به سوی ایران شلیک کند، به عمر جمهوری اسلامی اضافه میکند. هر تهدید اقتصادی که علیه رژیم مطرح شود، به عمر جمهوری اسلامی اضافه میکند. به این دلیل که مردم را عقب میزند. این فضا شانس ماندن برای جمهوری اسلامی را به ارمغان دارد. جمهوری اسلامی تمام منفعت اش در حفظ و دامن زدن به این فضا است. اگر اینکار را نکند، آنوقت باید جواب مردمش را بدهد. این رژیم چنین جوابی را ندارد.

حمله آمریکا به عراق٬ همانطور که پیش بینی کرده بودیم٬ نه تنها باعث محدود شدن سلاح های کشتار جمعی نشد٬ بلکه مسابقه برای دسترسی به آن را دامن زد. جمهوری اسلامی تنها شانس و تنها ابزار بازدارنده اش در مقابل آمریکا سلاح هسته ای است. آمریکا نشان داد که در پرتو سیاست "ضربه پیشگیرانه" و نظم نوینش نه به قوانین بین المللی و نه به افکار عمومی مردم و نه به سازمان ملل و غیره وقعی نمی گذارد. هر وقت زورش برسد هر کاری را که به نفع خود بداند انجام میدهد. این سیاست دنیا را به محل بسیار خطرناک تری تبدیل کرده است.

مصطفی اسد پور:در برخورد به این کشمکشها بعضا شنیده میشود که مخاطرات جدی نیستند. میگویند جمهوری اسلامی خبره اند، آخوند های زرنگ در لحظه آخر عقب مینشینند. میگویند، "میگذرد"!

کورش مدرسی: روی این یکی نباید شرط بست. میتواند "نگذرد"! کسی میتواند با چنین ریسکی آینده خود و چندین نسل دیگر را به قمار بگذارد؟ با "انشاالله گربه است" نمیشود زندگی کرد. شما حاضرید زندگی و بود و نبود خود و فرزندانتان را در گرو چند "آخوند زرنگ" یا سیاستمدار "عاقل" از نوع جرج بوش بگذارید؟

بنظر من این یک شرط بندی یک شرط بندی بسیار خطرناک است. باید این خطر دور زد. باید از این مهلکه جان بدر برد.

مصطفی اسد پور:میخواستم بپرسم در این بحبوحه مردم ایران بر علیه چه پدیده ای و کدام موضع را باید اتخاذ کنند؟

کورش مدرسی: موضع مردم تنها این میتواند باشد که جمهوری اسلامی فورا باید برود. مردم باید علیه این رژیم قیام کنند. چشم دوختن یا امید بستن به آمریکا سم است. ما باید خودمان هرچه زودتر از شر جمهوری اسلامی خلاص شویم. جمهوری اسلامی همین امروز باید برود و منشور سرنگونی بعنوان قانون اعلام گردد. بنظر من این تنها راه بیرون آمدن از مهلکه و این بن بست است.

مصطفی اسد پور:آیا این واقعاً یک بن بست است؟ اگر بن بست که در انتهای آن جمهوری اسلامی بهر حال میخواهد صاحب تکنیک اتمی شود را در نظر بگیریم، آنوقت سوال این میشود که آیا مخالفت با جمهوری اسلامی اتمی شده برای مردم موردی دارد؟

کورش مدرسی: اولا جمهوری اسلامی اگر اتمی شود برای مردم ایران و مردم منطقه یک فاجعه است. اگر نمیخواهیم که جمهوری اسلامی اتمی شود ـ که نباید هم بخواهیم ـ آنوقت تنها راهش اینست که قیام کنیم و رژیم را سرنگون کنیم. بحث من دقیقا همین است که کشمکش میان آمریکا و جمهوری اسلامی میدان بازی مردم نیست. فاجعه جلوی درب خانه ما خوابیده است. اگر مردم رژیم را سرنگون کنند میتوانند مانع این فاجعه شوند.

مصطفی اسدپور:یک استنتاج ساده و رایج از تشنجات دیپلماتیک جاری این است که دست جمهوری اسلامی روی مردم درازتر خواهد شد. طرحی به اسم "مبارزه با مفاسد" از طرف رژیم در حکومتی که سر تا پا خود فساد است، بلافاصله روی را به طرف آُستین کوتاه پسران و رنگ دامن دختران و آنتن های بشقابی گردانده است. میخواستم بپرسم خود این کشمکش های اتمی چه امکانات تازه ای را در اختیار رژیم علیه مردم قرار میدهد؟

کورش مدرسی: این سوال جواب آری یا نه ساده ندارد. طبعا جمهوری اسلامی تلاش میکند که از این تشنج نظامی برکتی برای رژیم خود بسازد و مردم را مرعوب کند. اما اینکه میتواند یا نه دیگر به مردم برمیگردد. جمهوری اسلامی بخودی خود از امکان کمتر یا بیشتری برخوردار نیست. میشود به آنها میدان داد تا دست روی مردم دراز کند و در عین حال میشود هم آنرا سرنگون کرد. اینکه جمهوری اسلامی چقدر "میتواند" چنین تعرضی را به سرانجام برساند را ما مردم تعیین میکنیم. میدان مانور جمهوری اسلامی را مقاومت و مقابله مردم محدود میکند. اگر اجازه دهیم حتما تا آخر خط خواهند رفت. هیچ چیز از سرنوشت مقـّدری وجود ندارد. در میدان یک فاعل تعیین کننده دیگر هست که مردم هستند. حدود دست درازی رژیم را مردم تعیین میکنند.

همینکه فضای نظامی بوجود آورده اند و به رژیم "بهانه" میدهد که به مردم تعرض کند. اینکه این بهانه چقدر کارا است را دیگر ما تعیین میکنیم. اگر همین فردا جلوی کنترل مدارس، جلوی دست درازی گشت حزب الله را بگیریم و اگر اعتصابات را سازمان دهیم جلو تعرض رژیم گرفته میشود. اگر بطور مثال کارگران برق اعتصاب کنند٬ اگر کارگران نفت شیر نفت را ببندند٬ اگر ... و اگر کارگران بجای دست صنایع اصلی به جای دست گرفتن به کلاه خود یخه رژیم را بگیرند که چندین نسل آینده مردم را بباد ندهد٬ اگر مردم قیام کنند٬ رژیم سرنگون خواهد شد.

مصطفی اسد پور:آیا مخمصه جمهوری اسلامی در سطح بین المللی و اینکه تحت فشار قرار بگیرد میتواند برای مردم یک فرصت بحساب بیاید؟

کورش مدرسی: بنظر من چنین تلقی یک اشتباه بزرگ است. چون در یک فضای نظامی تجربه عراق است که تکرار خواهد شد. نمونه عراق نشان داد که در متن چنین سیاستی فقط گانگسترهای سیاسی و عوامل سناریو سیاه است که رشد میکنند. بزرگترین خطای سیاسی است اگر کسی فکر کند با یک عملیات نظامی آمریکا فرصت برای کمونیستها یا آزادیخواهان باز خواهد شد. هر سر سوزن فرصت برای کمونیست ها و آزادیخواهان با یک دنیا امکانات برای نیروهای ارتجاعی و باند سیاهی همراه خواهد شد. چشم دوختن به این چنین "فرصت هایی" یک اشتباه مهلک است. کاری که ما باید بکنیم اینست که روی پای خود بایستیم و با این نیرو رژیم جمهوری اسلامی را بیاندازیم. این تنها راه است. در غیر اینصورت هر گونه توهمی راه را برای فاجعه بسیار بزرگتری از نمونه عراق باز میکند.

مصطفی اسد پور: با بازگشایی مدارس و دانشگاهها فضای سیاسی شتاب تازه تری میگیرد. شهریور ماه امسال شاه بزرگترین تحرکات اعتراضی کارگری بودیم. سوال من اینست که یک جوان معترض، یک زن و یا یک کارگر معترض در سایه این اتفاقات و مباحث شما، در راهی که در مقابله با جمهوری اسلامی میرود آیا لازم دارد به فاکتورهای تازه تری عطف توجه نشان دهد؟

کورش مدرسی: تا آنجا که به مدارس و دانشگاهها مربوط میشود منهم با پیام اخیر سازمان جوانان حکمتیست موافقم که باید سعی کرد کنترل محیطهای آموزشی را از نظر سیاسی ، از نظر آموزشی و فرهنگی از دست جریانات اسلامی و رژیم، و همینطور از دست اپوزسیون راست خارج کرد. اوضاع را بدست کمونیستها و آزادیخواهان گرفت. این بمعنای یک دنیا کار، به معنای تبدیل شدن به رهبر اعتراضات دانشگاهها و مدارس، بمعنای تسخیر محیطهای آموزشی توسط چپ است. این هم دست دانشجویان و هم دست معلمان را میبوسد.

در مورد طبقه کارگر و مردم زحمتکش من فکر میکنم که جامعه ایران در خطر یک فلاکت بزرگ است. مساله اقتصاد و مساله معیشت مردم دارد به یک مساله محوری جامعه تبدیل میشود. در مقابل این خطر سد دفاعی را تنها در میدان اقتصادی نمیتوان بست. چنین سدی بیش از هر چیز یک سد سیاسی است. اگر طبقه کارگر این واقعیت حیاتی را برای خود روشن نکند که تنها راه نجات از این وضعیت سرنگون کردن جمهوری اسلامی است٬ بازی را خواهیم باخت. در جامعه ثروت هست مسئله این است که این ثروت در دست یک عده زالو مفت خور انبار شده است.

سرنگون کردن جمهوری اسلامی دست نیرویی در آن جامعه را میبوسد که از همه قویتر است. طبقه کارگر از همه قویتر است. به این دلیل ساده که اگر برق و آب و صنایع کلیدی اعتصاب کنند، آنوقت دیگر حتی ممکن است نیازی به قیام هم نباشد. خود این اعتصابات میتواند کار رژیم را یکسره کند. نزدیکترین راه نجات همین است. بدون خونریزی میتوان جمهوری اسلامی را قلع و قمع کرد. این کار بیش از هر کس دست طبقه کارگر و کمونیستها را میبوسد. ما تلاش میکنیم چنین سناریویی را سازمان دهیم و به واقعیت تبدیل کنیم. فراخوان ما این است که طبقه کارگر به این حرکت بپیوندند، در غیر اینصورت راه خروجی نیست.