صفحه اول

"از جمله"

از نشریه کنگره شماره ۸ - ویژه تدارک کنگره دوم حزب حکمتیست

در نشریه کنگره شماره ۷ گفتیم که حزب حکمتیست و جامعه در مقابل مسائل جدیدی قرار گرفته اند. این تحولات نه یک باره هستند و نه پیش بینی نشده. لااقل برای حزب حکمتیست چنین نیست. بسیاری از جنبه های مختلف رویداد ها را ما پیشبینی کرده بودیم و بسیاری از قدم هائی که باید برداشته شوند را مد نظر قرار داده بودیم.

به نوبه خود، من هم در بحث "شکست ناسیونالیسم و ملزومات عروج کمونیسم" به مولفه های اساسی این اوضاع و وظایف و فرصت های تازه ای که در مقابل حزب ما قرار میگیرد اشاره کرده ام و در ادامه بحث در نشریه کمونیست سعی میکنم این نکات را حتی المقدور باز کنم.

آنچه که امروز در جامعه و در حزب حکمتیست در جریان است روندی است که کنگره اول حزب حکمتیست سال گذشته بر آنها انگشت گذاشت. حزب حکمتیست اساسا در مقابل مصاف هائی قرار گرفته است که کنگره اول در مجموعه اسناد خود و بویژه در "قطعنامه در مورد اوضاع سیاسی ایران (جنبش سرنگونی)"، "قطعنامه در مورد ممانعت از پاشیدن شیرازه جامعه ایران"، "قطعنامه در باره طبقه کارگر و قدرت سیاسی" و بالاخره "قطعنامه درباره اوضاع ایران و مصاف های حزب حکمتیست" مورد بحث قرار گرفته اند. روشن است که در فاصله یک سال گذشته اتفاقات مهمی روی داده است و کنگره باید وضعیت جامعه ایران و وظایف خود را در متن این اوضاع جدید باز تعریف کند. اما به اعتقاد من اوضاع جدید در واقع انکشاف بیشتر پروسه هائی است که از قبل شروع شده بود و اسناد کنگره اول به آنها اشاره میکنند. آنچه در کنگره دوم باید انجام دهیم تدقیق این اسناد، روشن کردن ملزومات پیروزی در این مصاف ها و بالاخره به روز کردن حزب برای انجام این مهم در کوتاه ترین زمان ممکن است.

تامین ملزومات پیروزی تنها یک بحث "لِمی" و یا تشکیلاتی، به معنی رایج آن نیست. گسستن از یک تاریخ چپ سنتی است که در ۸۰ سال گذشته در تمام دنیا بر جنبش کمونیستی طبقه کارگر حاکم بوده است. گسستن و عبور از بخش مهمی از عادات و تاریخی است که خود ما در آن سهیم هستیم. عادات و نرم های طبیعی فعالیت سیاسی ای که آنقدر به آنها عادت کرده ایم و آنقدر آنها را بدیهی و داده میدانیم که آنها را نمیبینیم. جای دیگری گفتنم که ما باید یک بار و برای همیشه لشگر شکست خوردگان حرفه ای تاریخ هشتاد سال گذشته چپ را ترک کنیم. جنگ اصلی ما این است. این مادر همه جنگ های ماست و مهمتر اینکه پیروزی در این جنگ است که میتواند نیروی فعاله تغییر را از قید و بند زنجیری که به دست و پای او بسته اند آزاد کند و تکلیف آینده جامعه و تکلیف انقلاب کمونیستی طبقه کارگر را روشن کند، پیروزی را ممکن کند.

از این زاویه، به نظر من، کنگره دوم ما، به عکس کنگره اول، به قرار و قطعنامه های کمی احتیاج دارد. باید یک افق، یک نقد، یک راه پیشروی را در مقابل تمام جنبش کمونیستی قرار دهد. خوش بینی و پیروزی را ممکن سازد. ما قرار و قطعنامه و نقشه و مصوبه کم نداریم. نیروی مادیت بخشیدن به این قرار، قطعنامه ها و نقشه ها را بیش از هر چیز کم داریم. این نیرو را باید بسازیم.

در این رابطه و به عنوان گشایش بحث دو نوشته را اینجا مجددا منتشر میکنم.

نوشته اول، بخش هائی از نامه ای است که در تاریخ ۲۰ ژوئن ۲۰۰۶ یعنی ۴ ماه قبل از کنگره اول حزب (یک سال و نیم پیش) برای کمیته رهبری و بعدا دفتر سیاسی نوشته شد و جزو اسناد کنگره اول در اختیار نمایندگان آن کنگره قرار گرفت. امروز البته اوضاع نسبت به یک سال و نیم پیش تغییر کرده است. حزب حکمتیست هم در مقایسه با آن زمان در جهت درستی پیش رفته و دست آوردهای زیادی داشته است. کشمکش های درون تشکیلات کردستان را پشت سر گذاشته ایم و همینطور قیافه حزب به یمن رشد سریع حزب در ایران و نقش روز افزونی که رفقای حزب در ایران در حیات سیاسی حزب بر عهده میگیرند به سرعت در حال تغییر است. اما بخش های مهمی از این نامه کماکان موضوعاتی هستند که حزب حکمتیست باید به آنها به پردازد و برایشان پاسخ داشته باشد.

نوشته دوم تحت عنوان "ضرورت تغییرات پایه ای در آرایش و عمل حزب حکمتیست" قبلا در نشریه کمونیست منتشر شده است.

***

از: کورش مدرسی

به: کمیته رهبری حزب

تاریخ: ۲۰ ژوئن ۲۰۰۶

رفقای کمیته رهبری

همانطور که بارها تاکید کرده ایم اوضاع جامعه و اوضاع حزب حساس است. حزب ما باید بتواند در اوضاع جاری جامعه نقش مهمی ایفا کند. سوالاتی که امروز ما (کمیته رهبری) باید نسبت به آن دارای یک بینش بسیار روشن٬ جامع و مشترک باشیم قابل تصور هستند و بارها در مورد آنها بحث و تبادل نظر کرده ایم. من فکر میکنم جلسه حضوری کمیته رهبری٬ که بسیار کوتاه و فشرده است٬ باید ما را به طرح درست این سوال ها و پاسخ درست به آنها برساند. گلایه کردن از تشکیلات و از نارسائی های آن کافی نیست. باید راه حل و ابتکار عمل نشان داد.

فکر میکنم که همه اعضای کمیته رهبری باید با یک لیست فکر شده و سنجیده و نقشه عمل و طرح اجرائی روشن در مورد آنها به جلسه بیاید. نکاتی که ذهن من را به خود مشغول کرده و فکر میکنم باید جواب داشت اینها هستند: البته ممکن است رفقا مسائل دیگری را هم پیش بگذارند:

  1. اوضاع سیاسی جامعه چگونه است؟ آیا کماکان در یک بحران انقلابی هستیم؟ آیا سرنگونی جمهوری اسلامی توسط مردم را محتمل میدانیم؟
  2. اگر به این نتیجه برسیم که تب انقلابی دارد فرو مینشیند چه تغییری در سیاست حزب باید بوجود آورد؟ ما به ازاء عملی و سیاسی چنین ارزیابی برای حزب چیست؟
  3. ارزیابی از وضعیت کنونی حزب چیست؟ نقاط قدرت و نقاط ضعف ما چیست؟
  4. آیا اگر امروز کردستان از زیر کنترل جمهوری اسلامی خارج شود شانس ما چیست؟
  5. اگر تهران از کنترل جمهوری اسلامی خارج شود شانس ما چیست؟
  6. کدام برنامه ها و سیاست ها و کارهای حزب زائد است؟ کدام ها را باید تعطیل کرد و یا اساسا تغییر داد؟
  7. آیا راه برنامه ریزی شده ای برای فائق آمدن بر مشکلات٬ اتکا بر توانائی های حزب و برطرف کردن نقاط ضعف آن دارید؟
  8. اگر بحث منصور حکمت در مورد اصول و شیوه کار رهبری کمونیستی را ملاک قرار دهیم. رهبری ما کجاست؟
  9. ارزیابی شما از کارنامه٬ قابلیت ها و نقاط ضعف رهبری حزب (کمیته رهبری و لیدر حزب) چیست؟ چگونه میشود این فونکسیون ها را بهبود بخشید؟ چه ابتکاراتی و چه نقشه هائی ؟ خود شما٬ بعنوان فرد٬ چه نقشی میتوانید و میخواهید در این رابطه داشته باشید؟
  10. چرا اثبات حقانیت تقریبا تمام سیاست های ما بعضا تبدیل به انرژی لازم نمیشود؟ چرا سیاست ها و بحث های سیاسی و تئوریک حزب بعضا برای بیرون جذاب تر است؟ آیا اصولا اینطور است؟
  11. ارزیابی شما از خط و خطوط داخل حزب چیست؟ هم خط هستیم؟ نیستیم؟ چرا؟
  12. اساسی ترین حلقه یا حلقه هائی که برای پیش بردن حزب باید به آنها چسبید کدام اند؟ چه کارهائی در این زمینه باید کرد؟ خود شما میخواهید چکار کنید؟
  13. چرا در رهبری حزب دوری و نزدیکی وجود دارد؟
  14. آیا سازمان حزب درست است؟
  15. ...
  16. ....
  17. من مکررا به فعالیت های مجازی انتقاد کرده ام. آیا شما در این انتقاد ها شریک هسیتد؟
  18. ...
  19. مشکل ما در سازماندهی گارد آزادی چیست؟
  20. مشکل ما در سازماندهی کمیته های کمونیستی چیست؟
  21. دلیل اصطکاک های داخل کمیته کردستان و گارد آزادی چیست؟
  22. چرا به نظر میرسد قیافه حزب کردستانی است؟ چه باید کرد؟ آیا اصولا این نقطه ضعف است؟
  23. آیا در ایجاد یک حزب سیاسی و اجتماعی موفق بوده ایم؟ کجای کار هستیم؟ موانع چیست؟ چگونه میشود بر این موانع فائق آمد؟
  24. آیا از الگو٬ راندمان٬ و کار رهبری حزب راضی هستید؟ چگونه میشود بهبود حاصل کرد؟
  25. ....
  26. ....
  27. ....
  28. ...

رفقا

نکته من این نیست که مثل امتحان خود مان را برای این سوالات آماده کنیم. بعضی از این سوالات ممکن است اصلا نا مربوط باشند. ولی باید صادقانه و روشن و صمیمانه پاسخ اینها را داشت. اینها سوالات من هستند. باید برای این سوالات جواب داشت نه توضیح. باید دلیل را نشان داد و لذا راه پیروز شدن بر آن دلیل. "توضیح" تنها٬ تفسیر دنیا است. ما هویت مان را تغییر تعریف کرده ایم. هذا گوی هذا میدان!

دست تان را میفشارم

با امید دیدار

کورش

۲۰ ژوئن ۲۰۰۶