صفحه اول

مبارزه متحدانه علیه گرانی و بیکاری
در مورد هفته حکمت

دیدار هفته با تلویزیون پرتو



پرتو : به نظر شما چرا تورم در مدت خیلی کوتاهی به نسبت سالهای قبل تا این اندازه افزایش یافته است؟

کورش مدرسی : دولت اعلام كرده است كه می خواهد به سرعت همه تعرفه ها را بردارد. می خواهند وارد صندوق جهانی تجارت شوند و در را به روی بازار آزاد سرمایه باز کنند. تورم و گرانی سرسام آور موجود یكی از عوارض این روند است. این مسیر قطعا ورشکستگی وسیع تر صنایع را به دنبال خواهد داشت. چون سرمایه گذاری در صنایعی که سود آوری کمتری دارد خارج شده و به سمت صنایع سودآورتر میرود. آنوقت بطور مثال شكر را نه از تولیدات هفت تپه بلكه از برزیل وارد بازار می كنند كه در آنجا کارگرمانند برده كار می كند. تصاویر كارگران نیشكر برزیلی نشان دهنده زندگی برده وار آنها درست مانند دوران برده داری در روم باستان است. سرمایه ایرانی كه تابع مكانیسم سود است به سمت شكرارزانتر آنجا می رود. این بخشی از سیاست اقتصادی جمهوری اسلامی است. مبارزه ی متحدانه طبقه کارگر می تواند این سیاست های ضد كارگری را به عقب براند.

پرتو : آیا جمهوری اسلامی می تواند وضعیت كارگران را تا سطح كارگر برزیلی پایین بیاورد؟

کورش مدرسی : اگر كارگران از خود دفاع نكنند البته كه رژیم این كار را خواهد كرد. این كه چنین اتفاقی بیافتد به این بستگی دارد كه رهبران کارگری و فعالین کمونیست و كل طبقه كارگرتا چه حد این آگاهی و همه جانبه نگری را دارند که بتوانند در مقابل این تعرض سرمایه داری بسیج و متحد شوند. اگر این رهبران و فعالین كارگری رو به کارگران بگویند اتفاقات هفت تپه به ما و شما مربوط نیست و باید دستمان به کلاه خودمان باشد و برویم سندیکای خودمان را بسازیم تا اگر به خود ما تعرض شد با آن مقابله کنیم، خوب تک تک همه را به بردگی می کشند. ولی اگر جنبشی راه بیافتد که ما مبلغ اش هستیم و تلاش داریم به آن دامن بزنیم، جنبش کمونیستی و سوسیالیستی طبقه کارگر، كه كلیت طبقه کارگر را به عنوان یک موجودیت اجتماعی و سرمایه داری را در مقابل خود یک موجودیت دیگر ببیند و بخواهد طبقه را در همه ابعادش در مقابل آن بسیج و در مقابل آن سدی ببندد، آن وقت ساده تر می شود عمل کرد. واقعیت این است که سرکوبی که جمهوری اسلامی بر طبقه کارگر اعمال می كند در هیچ جای دیگر وجود ندارد. جمهوری اسلامی به ایجاد تشكلهای مستقل كارگری به شدت حساس است. منتهی بخشی از طبقه كارگر را كه در صنایع نفت و برق و گاز و ... كه جامعه روی آنها می گردد و کل سرمایه داری به آن اتکا دارد، کنار زده و بخش های آسیب پذیرتر آن را از جمله کارگران فصلی و موقت و یا بخش هایی را كه به نظر سرمایه داری سوددهنده نیستند بیشترمورد تعرض قرار می دهد. كارگر نیشكر هفت تپه اگر تنها باشد نابودش می كنند. او را گرسنگی می دهند و بعد از شش ماه اعتراض بی وقفه اگر به جایی نرسد خسته شده و باید فکری به حال معیشت خانواده اش بکند.

پرتو: غیراز فعالین کارگری چپ و سوسیالیست در سطح جامعه از دیگر جنبش های سیاسی نیروی معترضی به چشم نمی خورد. به نظر شما در این وضعیت فقر و گرانی وحشتناک آیا راه برای فعالین سوسیالیست و کمونیست درون طبقه کارگر بازتر از است یا خیر؟

کورش مدرسی : در مورد بخش اول سوال قبلا هم گفته ایم كه كل این گرانی و تورم و بیکار سازی و بازتر کردن میدان عمل سرمایه در ایران، از عوارض پروسه جذب شدن به صندوق بین المللی پول و تجارت جهانی است. و گفتیم كه این تعرضات فقط بخشی از جامعه یعنی كارگر و زحمت كش جامعه را دربرگرفته و در مقابل طبقه بورژوا را پولدارتر و ثروتمندتر كرده است. در نتیجه دلیلی ندارد كه آنها در برابر وضعیت موجود عکس العمل نشان دهند. این واقعیت جامعه ی طبقاتی است که طبقه بورژوا یا جنبشی که ارزش هایش را از طبقه بورژوا می گیرد نسبت به فقر و فلاکت بقیه ی جامعه آنطوری که لازم است عکس العمل نشان نمی دهد. تنها عكس العمل آنها ممكن است تحت عناوین كمك به فقرا و از سر ترحم صورت گیرد. اما ادعانامه سوسیالیستی طبقه ی كارگر در برابر وضعیت موجود چیز دیگری است.

در مورد بخش دوم سوالتان، فكر می كنم در عین حال كه میدان عمل برای فعالین و رهبران كارگری و كمونیست باز است اما فشار بر آنها زیاد تر شده است. اگر چه این مبارزه ی یك بخش از جامعه یعنی طبقه كارگراست. اما اگراین بخش متوجه شود که وجود جامعه به او بستگی دارد و تکانی به خود بدهد آن وقت خواهیم دید كه قدرت آن در كمیت اش نیست بلكه در نقشی است كه در جامعه ایفا می كند. ممكن است هشتاد درصد از جمعیت هشتاد میلیونی ایران دهقان باشند. ولی ده میلیون آن کارگرهستند. اگر فقط صد هزار كارگر تصمیم بگیرند كه یك روز کار نکنند جامعه از حركت باز می ایستد. طبقه كارگر دارای چنین نقش و جایگاهی است. درنتیجه اگر تنها ماندن طبقه كارگر به بالا رفتن خودآگاهی طبقاتی و درك جایگاه تعیین كننده ی خود بیانجامد، آنوقت پیشرفت می کند و مبارزه و اتحادش بالاتر میرود. هر درجه اتحاد طبقه کارگر افزایش یابد تعرض بورژوازی محدودتر می شود. طبقه کارگر نمی تواند متحدتر شود اگر هر بخشی از آن فقط به فکر خودش باشد. بهترین راه متحدتر شدن طبقه کارگردست بردن به شعارها و برداشتن پرچم ها و ساختن سدهایی است که منفعت كل طبقه را در بر می گیرند. مانند اتحاد کارگری علیه بیکاری، اتحاد برای خواست آزادی تشکل، آزادی بیان و ...

پرتو : هفته منصور حکمت در پیش است. اصولا چرا چنین هفته ای اعلام شده است و هدف از این بزرگداشت چیست؟

کورش مدرسی : این هفته مربوط به حزب حکمتیست نیست. قبلا در حزب کمونیست کارگری اعلام شده بود و امروز ما فعالانه آن را برگزار می كنیم. روز تولد منصور حکمت دراین هفته و روز ٤ ژوئن است. هفته منصور حکمت هفته ی یادبود نیست. اینگونه نیست كه مانند كسی که فوت كرده و از دست رفته است یادبودی برایش گرفته شود بلكه هدف این است كه در هفته منصور حكمت خود او و دست آوردهای زندگی اش هر چه بیشتر شناسانده شوند. در واقع در این هفته ما تلاش می كنیم این امكان را هر چه بیشتر فراهم كنیم كه علاقمندان به هر شیوه ی ممكن نوشته های منصور حكمت را بخوانند و به دیگران منتقل كنند. تلاش ما بر این است كه دامنه ی نفوذ این رگه از مارکسیسم را در ایران و در خارج کشور یا هرجای دنیا كه امكانش را داشته باشیم هر چه بیشترگسترش دهیم، خود منصور حكمت را بشناسانیم، افكار و ایده هایش را معرفی كنیم، تفاوت اش را با دیگران برجسته کنیم، عرصه های مختلف فکری و پراتیک اش را بشناسانیم. منصور حکمت علارغم زندگی کوتاه اش در افزوده های زیادی به تئوری ماركسیسم در این دوره داشته است كه نماینده کمونیسم لنین است. كمونیسمی که متاسفانه امروز از مد افتاده است! بطور واقعی اگر توجه كنید می بینید كه این رگه ی كمونیسم یعنی کمونیسم پراتیک، کمونیسم انسانی، کمونیسم انقلاب هر چه فوری تر علیه بی عدالتی، کاملا از مد افتاده است.

پرتو: كسانی كه از این رگه ی كمونیسم منصور حكمت كه حزب حكمتیست خود را نماینده آن میداند، دورهستند می گویند منصور حکمت آن جایگاه را ندارد که شما برایش قائل هستید. نظرتان چیست؟

کورش مدرسی : معلوم است كه این را می گویند. كسانی هم كه از كمونیسم لنین دوراند برای او ارزشی قائل نیستند. امروز كمونیسم لنین از مد افتاده است و لیبرالیسم چپ باب سیاست و نان خوردن سیاسی است. اما بحث بر سر این است که امروز اگر نیرویی بخواهد علیه سرمایه داری انقلاب کند، اگر بخواهد جامعه ی بشری را رها کند، اگر بخواهد انقلابی را که مارکس منادی آن است هر چه زودترعملی کند، به نظر من جز اینکه به رگه ی لنینی ماركسیسم و به رگه ی حکمتی مارکسیسم دست ببرد راه دیگری در پیش ندارد. پراتیک روزمره ی امروز نشان می دهد کسانی که این راه را اتخاذ نمی کنند، تدریجی گرایانی هستند كه نفس شان از جای گرم درمی آید، هیچ عجله ای برای تغیر دنیا ندارند و هیچ کاری هم ازدست شان ساخته نیست جز اینکه مناجات سوسیالیستی کنند. اگر کسی بخواهد یك انقلاب سوسیالیستی را سازمان دهد به نظر من همان قدرمهم است لنین را بشناسد که امروز منصور حکمت را بشناسد.

پیاده شده از فایل صوتی: محمد فتوحی سرا

ادیت: پری زارع