صفحه اول
تاریخچه: در پاسخ نامه قبل هیات دبیران من را مطلع کرد که به رفیق رحمان انتقاد شده است. این پاسخی به آن نامه است.

از : کورش مدرسی

به : هیات دبیران

موضوع: پاسخ به نامه ۲۶ مه شما

تاریخ: ۲۷ مه ۲۰۱۱

رونوشت به: دفتر سیاسی و پلنوم کمیته مرکزی

رفقای عزیز هیات دبیران

با تشکر از پاسخی که به نامه من داده اید.

قبل از هر چیز در مورد فرستادن نامه به اعضای هیات دبیران انتقاد شما وارد است و این نامه تنها برای مسئولین مربوطه ارسال خواهد شد.

اما در مورد نکات نامه تان باید بگویم که

۱- جوابی که به نامه من داده‌اید کافی نیست. بخشی از رهبری حزب علناً اصول سازمانی حزب را زیر پا گذاشته اند. این خطای فلان عضو در فلان گوشه نیست. دنیای بیرون ما، در بیرون از کمیته مرکزی، شاهد این کار بوده است. گزارش این انتقاد به پلنوم جوابی در این سطح نیست. اگر بخواهیم از سلامت حزب دفاع کنیم باید این انتقاد یا توضیح را علنی بدهیم. دلیل این عدم علنیت در مورد یک خطای علنی چیست؟ مصلحت نیست؟ مصلحت چه کسی؟ از چه زاویه ای؟ اگر من هم سر خود بحث‌ هایم در جلسات حزبی را منتشر کنم فقط انتقادتان را به پلنوم اطلاع میدهید؟ واقعاً علنی اظهار نظر نمیکنید؟

۲ – کماکان اصرار دارم که نوار های بحث هائی که علنی شده‌اند منتشر شوند.

۳ – یک بند اصول سازمانی ما کشاندن بحث‌های تئوریک به جلسات حزبی را ممنوع اعلام کرده است. تصدیق میکنید که در مباحثاتی که حول بحث علنی من در مورد تحزب کمونیستی انجام شده است، لااقل مطابق بیانیه پایانی جلسه قبلی دفتر سیاسی، در این جلسه زیر پا گذاشته شده است. هر کس که با هر نظری که در چنین بحثی شرکت کرده باشد در زیر پا گذاشتن این بند شرکت کرده است. این کار جلسات حزبی را به محل اعلام فَتوا های "تئوریک" پنج دقیقه ای تبدیل میکند، دسته بندی کاذب در حزب درست میکند، حزب را فرقه ای و غیر سیاسی میکند و نهاد های حزبی را از انجام کاری که واقعاً برای آن تشکیل شده‌اند باز میدارد. یک لحظه مجسم کنید نوار های این جلسه دفتر سیاسی را علنی منتشر کنیم. واقعاً میتوانیم سرمان را بالا بگیریم که دنیا را دارد آب میبرد و دفتر سیاسی ما حرفی برای گفتن و سیاستی برای اتخاذ را ندارد؟ فرق عمل‌کردی این جلسات با گپ در فلان پاب و کافی شاپ چیست؟

۴ – در مورد "عدم تمایل" هیات دبیران به اینکه من نامه ام را علنی منتشر نکنم، متوجه جواب شما نیستم؟ اجازه میدهید؟ اجازه نمیدهید؟ نصیحت میکنید؟ اگر این کار را انجام دهم قراری یا مقرراتی را زیر پا گذاشته ام؟ چرا رهبری ما کارش نصیحت شده است؟ این موضع مبهم درست نیست. من نامه را علنی نمیکنم نه به این دلیل که شما حکم داده‌اید یا تکلیف من را روشن کرده اید. تنها به دلیل احترام داوطلبانه به تمایل شما این کار را انجام نمیدهم.

تقاضای من از شما این است که بطور علنی یک بار دیگر، و برای آموزش کل حزب، بر ضرورت پابندی کل نهاد های حزب بر اساسنامه و مقررات حزب و بخصوص این اصول تأکید کنید.

رفقا!

این نامه‌ نگاری ناشی از بند کردن یا برای خرد کردن اعصاب شما نیست. من هم اصلاً این کار در اولویتم نبوده است و واقعاً نیست. اما وضع حزب، و از آن مهمتر نقشی که رهبری حزب دارد بازی میکند، بشدت من را نگران کرده است و این نگرانی را مکرراً به صورت شفاهی با رهبری حزب مطرح کرده‌ام اما ظاهراً بحث شفاهی توجهی را جلب نمیکند.

در اوج نگرانی از فضا و نتایج پلنوم گذشته، بطور جداگانه با رفقا فاتح شیخ و رحمان حسین زاده، اعضای هیات دبیران و بعداً با جمع هیات دبیران صحبت کردم و توضیح دادم که با روشی که هر دو طرف ، هر دو جناح ، در بحث‌ های مربوط به فعالیت ما در کردستان (که البته امروز به جا های دیگری کشیده شده است)، قطعنامه کارگری، انتخابات ها و غیره در پیش گرفته است، مخالفم. این روش ها مغایر با مقررات مصوب حزب است و فکر میکنم با ادامه این روش حزب به پلنوم بعد نمیرسد.

در این گفتگو ها، برای دفاع از سلامت سیاسی حزب و دفاع از وحدت حزب، بر دو نکته اصرار داشتم که مبنای تحزب سیاسی ما بوده است. اول حزب مقررات و ضوابط و دوم تعهد بی اما و اگر به تحزب سیاسی و نه ایدئولوژیک و غیر اجتماعی.

در این رابطه به سه نکته که به گمان من سیستماتیک زیر پا گذاشته شده است، و مثال‌ های آن را در همان گفتگو ها ذکر کردم، تأکید کردم:

الف - رعایت اکید اساسنامه و مقررات مصوب حزب

ب – علنیت در مباحث سیاسی، تئوریک به طوری که هر تصمیم سیاسی یا تشکیلاتی مهم برای جامعه و برای کل کسانی که به سرنوشت این حزب علاقه دارند قابل فهم و قابل توضیح باشد. در حزب هر دسته بندی و هر جناح بندی ای باید علنی باشد. این شرط اجتماعی عمل کردن است.

ج – به بحث و رأی نگذاشتن تحلیل سیاسی و تئوریک در جلسات حزبی.

اگر قبلاً وسعمان میرسید که این بند ها را گاه رعایت نکنیم، امروز مستقیماً منجر به فلج ارگان های رهبری و از هم پاشیدن حزب میشود.

رفقا،

نقطه قدرت این حزب جنگ با دنیای بیرون خود و پراتیک متفاوت آن، از جمله نفس تحزب سیاسی، بوده است. میتوانیم از خود به پرسیم که ظرف ده ماه گذشته حزب و رهبری آن مشغول چه جنگی بوده است؟ حزب ما دارد به یک حزب بی امر در دنیای بیرون تبدیل میشود. بی حرفی، بی نظری، حرف کلی و حکیمانه زدن دارد به نرم این حزب تبدیل می‌شود. این عمق نگرانی من، و هر دوستدار این حزب است. روش‌ هائی که در پیش گرفته شده است هم پوششی بر این بی خاصیتی سیاسی است و هم آن را تشدید خواهد کرد.

حساسیت من از این سر است. باور کنید که هر روزه از جانب اعضا و دوستداران حزب،‌ چه در ایران و چه در خارج، چه در حزب ایران و چه در احزاب عراق، با این سؤال روبرو می‌شوم که چرا حزب به این وضع درآمده است. و مانده‌ام که چه جوابی به آن‌ها بدهم؟ بگویم چون گویا اختیاراتی از کمیته کردستان گرفته شده است، وظایفی که در سند پلنوم ۱۵ برای کار مان در کردستان تصویب کرده‌ایم را انجام نمیدهیم؟ بگویم رسما و کتبا از همان پلنوم پانزده به هیات اجرائی کمیته کردستان اعلام کرده‌ایم که هر کاری که قبلاً انجام میداید را مجازید انجام دهید؟ نامه‌ها و نوار های آن را در اختیار قرار دهم؟ یا بگویم چون من بحث تحزب کمونیستی را کرده‌ام به اینجا رسیده ایم؟ یا چون بعد از ده سال بخشی از رهبری ما دارد دوباره خود را بازبینی میکند تبلیغات ما فوکوس نیست یا معلوم نیست امر این حزب امروز چیست؟ یا بجای دنیای بیرون به خود مشغول است؟

این سؤال از کل رهبری حزب و از هر دو جناح است. هر دو جناح دارند در این قالب عمل میکنند. نه جناحی مشغول یک جنگ نقشه مند دسته‌جمعی و سازمان یافته و بارز با دنیای بیرون است و نه جناحی مشغول سازمان دادن پراتیک متفاوت و بارز در ابعاد ماکرو. آیا لازم است لیست مسائل و مصاف هائی که حزب ما و طبقه ما با آن روبرو بوده است و رهبری ما آن‌ها را نادیده گرفته و یا مثل بقیه احزاب حاشیه ای به یک اعلام موضع خشک و خالی بسنده کرده است را اینجا بیاورم؟ شفاهی همه این‌ها را مثال زده ام.

سؤال این است که فرق پراتیک کسی مانند من که خارج از رهبری حزب است با پراتیک کسانی که در رهبری حزب هستند چیست؟ فرق ما با پراتیک کسان دیگری که نه حزبی دارند و نه سازمانی و روی اینترنت مطلب میگذارند چیست؟ چرا باید بیرون ما به این حزب توجه خاصی بکند؟ هر کس مشغول مشغله خود است. اما اگر قدرت ما مساوی جمع جبری قدرت فردی ما و جنگ ما مجموعه جنگ‌های فردی ماست، اگر هرکدام از ما امر شخصی خود را پیش میبریم، چرا باید در یک حزب متشکل باشیم؟ جلسه بگیریم و اعصاب هم را خرد کنیم؟ باور کنید ادامه این وضع در هر حزب، بخصوص در حزب ما، نفس وجود حزب و تعلق به آن را زیر سؤال میبرد. انشعاب هم نشود، میریزد، هر کس دنبال کار خود خواهد رفت. این پروسه جلو چشم ما دارد شروع میشود. آنوقت شما به دلیل پست های تشکیلاتی تان مستقیماً مسئٰول خواهید بود و جامعه علنی در مورد شما قضاوت خواهد کرد.

رفقا،

رفتار رهبری حزب (هیات دبیران، دفتر سیاسی و پلنوم) اصلاً قوت قلبی به کسی مثل من نمیدهد. واقعیت این است که چارچوب عمل حزب ما به چارچوب عمل سایر احزاب کاهش پیدا کرده است و گاه عقب تر رفته است. روابط ما با هم هرچه باشد شاخص دنیای بیرون است نه آنچه در جلسات ما میگذرد، شاخص آن کاری است که انجام میدهیم و آن جنگی است که میکنیم و آن تغییری است که بوجود می آوریم. در یک سال گذشته چه تغییری در دینای بیرون خود بوجود آورده ایم؟

این دغدغه ها منشاء این مکاتبات است.

شاید باید این دغدغه ها را علنی بحث کرد.

با ارادت مجدد

کورش مدرسی

۲۷ مه ۲۰۱۱