صفحه اول
توضیح: اینها بعضی از مکالمه در فیس بوک حول نوشته من در باره تحولات انقلابی در کشور های عربی است که شاید انتشار آنها در اینجا مفید باشد.

مصر و تونس - چند مکالمه در فیس بوک

SK
این تحولات انقلابی! چه شباهت و چه فرقی با تحولات بعد انتخابات در ایران دارد؟ آیا اخوان المسلمین که همیشه اپوزیسیون شریک در قدرت هم بوده برنده ی این بازیست . طبقه ی کارگر چه راهکاری دارد.، در حالی که بخشی از این مردم مصر که در انقلاب دموکراتیک شرکت می کنند با فراخوان اخوان به میدان می آیند که سر سوزنی ربطی هم به حرمت انسان ندارند . آیا این سونامی است یا قدرت و خواست اپوزیسیون ؟ چند ماه پیش اخوان المسلمین دولت حاکم را در جریان انتخابات متقلب خواند و وعده ی تلافی کردنی این چنین را داده بود . آیا این مسائل برتحولات انقلابی مصر تاثیر داشته اند

Koorosh Modarresi
انقلاب پدیده عینی است. مردم به میدان می آیند دولت نمیتواند حکومت خود را اعمال کند.

تحولات بعد از انتخابات در ایران انقلاب نبود. حرکت بخشی از رژیم بود که بخش مرفه جامعه را به حمایت از خود به میدان کشید.

آنچه در مصر در حال اتفاق است یک انقلاب است و نه یک حرکت از بالا با حمایت بخشی از جامعه. توده ای که در این انقلاب شرکت میکنند هیچ ربطی به حکومت ندارند و خواهان سرنگونی نظام هستند.

اما در مورد اخوان المسلمین به نظر من باید چند نکته را در نظر داشت.

اولا نفوذ فائقه ندارند

ثانیا جریانی هستند مثلا بین نهضت آزادی در ایران و آنچه امروز در ترکیه سر کار است

ثالثا در مصر نهضت سکولار و ناسیونالیسم بسیار قوی است. بعلاوه باید در نظر داشت که این ماجرا تازه شروع شده است

بالاخره مسله حرمت ربطی به اخوان المسلمین ندارد مربوط به رابطه فرد با دولت و جامعه است. انقلاب این پدیده را تعریف میکند نه احزابی که در آن شرکت دارند. انقلاب ۵۷ ایران با همه عواقب آن رابطه میان فرد با دولت را از مبنا تغییر داده است.

اگر این مولفه ها را نبینیم به یک موضع منزه طلب غیر واقعی و غیر اجتماعی در می افتیم

SA
در مورد تحولات مصر چند نكته را بايد در نظر داشت:

اولا اگرچه شايد اخوان المسلمين در حال حاضر نيروى كاملا هژمون در صحنه ى سياسى مصر نباشد، اما نبايد از نظر دور داشت كه سازمان يافته ترين جريان در ميان تمام اپوزيسيون نيم بند مصر است؛ و اين مى تو...اند به فاكتورى تعيين كننده در روند تحولات حساس روزهاى آتى بدل شود.

دوم آنكه اخوان المسلمين كم و بيش يك جريان بنيادگرا به شمار مى آيد؛ و با نيروهايى چون نهضت آزادى ايران و حزب عدالت و توسعه ى تركيه تفاوت اساسى دارد. از طرف ديگر، بقدرت رسيدن احتمالى اين جريان در مصر، عليرغم هر تبيينى كه از ماهيت آن داشته باشيم، به تقويت كل اردوى اسلام سياسى در منطقه مى انجامد؛ همان طور كه حتا روى كار آمدن جريانى چون حزب عدالت و توسعه در تركيه چنين نتيجه اى در پى داشت.

و بالاخره اينكه ميان تحولات تونس و آنچه در مصر در حال اتفاق افتادن است، بايد تمايز بنيادى قائل شد. به سه دليل: اولا جامعه ى تونس بسيار متحزب تر از جامعه ى مصر مى باشد. دوما طبقه ى كارگر تونس از درجه ى تشكل نسبتا بالايى برخوردار است و سنديكاى عمومى كارگران تونس (عليرغم تمام تناقضات و كمبودهاى درونى) وزن سنگينى در تحولات كنونى اين كشور دارد؛ در حاليكه طبقه كارگر مصر بسيار پراكنده و تقريبا فاقد تشكل است. و سوما اين امر نيز اهميت دارد كه برخلاف آنچه در مورد مصر گفته شد، اسلام گرائى در تونس بشدت حاشيه اى و فاقد وزن اجتماعى-سياسى تأثيرگذارى است.

NA
نکته های SA قابل تعمق است .کوروش عزیز کاملا موافقم که توده ای که در انقلاب شرکت میکند ربطی به حکومت ندارد ولی اگر همین توده ناراضی وبجان آمده منسجم و سازمان یافته نباشد بقول احمد شاملو همانند تیری میشود که در گاودانی شلیک کنی ودیگه اینکه نقش ارتش رو در این جریانات چگونه می بینی؟ ظاهرا که سران ارتش مصر برای آرام کردن و فریب مردم اعلام کردند که در کنار مردم هستند.

Koorosh Modarresi
ولی انقلاب‌ها همیشه همین اند. توده عاصی بجان آمده، غالباً بدون سازمان، به میدان می آیند. نمیشود منتظر یک انقلاب سازمان یافته یا انقلابی که در آن مذهبی ها، ناسیونالیست ها و غیره وجود نداشته باشند و یا سازمان نداشته باشند ماند. چنین انقلابی اتفاق نمی افتد. گفتم انقلاب مانند آتش فشان است. شروع آن دست کسی نیست. تنها انقلاب پرولتری است که از قبل سازمان دارد و نقشه ریزی شده است.

اما همین انقلاب‌ها در را بروی همه امکانات باز میکنند. اینکه چه اتفاقی می‌افتد دیگر به نقشی است که جریانات مختلف در آن بازی میکنند. اما در هر حال این انقلابات نقش جامعه در مقابل دولت را در ذهن همه آحاد جامعه زیر و رو میکنند و بیش از هر کس در را بروی آگاهی و سازمان یابی طبقه کارگر باز میکنند. این چیزی است که باید هر کمونیست و آزادی خواهی از آن به هیجان بیاید. نشستن و منتظر یک انقلاب پرفکت ماندن نشستن به انتظار ناممکن است.

آیا اسلامی ها ممکن است تقویت شوند؟ ممکن است. آیا ممکن است این انقلاب به انقلاب سوسیالیستی تبدیل شود این هم ممکن است. اما همه این امکان ها است که در را بروی دنیای بهتر باز میکنند. امکان هائی که در دوره های عادی در مقابل جامعه قرار نمیگیرند.

دوره انقلاب دوره مصاف ها، تاکتیک زدن ها، قهرمان و ناجی به خورد مردم دادن ها و دوره باز شدن چشم‌ها است. فعلاً که در مصر بورژوازی حاکم دو کارت را در آستین نگاه داشته است: ارتش و البرادعی. آیا میتواند این‌ها را به عنوان نتیجه انقلاب به خورد جامعه بدهد یا نه را نمیدانم. ممکن است. اما اینکه این اتفاق می‌افتد یا نه را تناسب قوای میان تشکل و آگاهی انقلابی با نظام حاکم تعیین میکند. این انقلابی است که تازه دارد صفحه هایش نوشته میشود.

به نظر میرسد که تجربه انقلاب ۵۷ در ایران نفس انقلاب را در ذهن بسیاری زیر علامت سؤال قرار داده است. نتیجه انقلاب ۵۷ هرچه که بود، این انقلاب، انقلاب پرولتری را در ایران ممکن تر کرد، کمونیسم کارگری را متولد کرد. حرمت انسان را در ذهن آحاد جامعه بالا برد و رابطه میان دولت و جامعه را از بیخ تغییر داد. کسی دیگر زیر دیکیاتوری های نوع آریامهری نمیرود. قدر این‌ها را باید دانست.

Si
کوروش جان : اگه ممکنه فرق انقلاب را با شورش، قیام یا طغیان و عصیان برای ما توضیح بدین.

Koorosh Modarresi
نمیدانم چقدر تعریف های کلاسیکی از اینها هست من برداشت خودم را میتوان توضیح بدهم.

شورش، طغیان و عصیان بیشتر اعتراض توده ای یا جمعی به یک امر محدود و با یک مطالبه خاص است: مثل شورش گرسنگان برای نان و یا عصیان علیه فقر

انقلاب یک پدیده عمومی تر ...و همه جانبه تر علیه کل حکومت است و شرایطی است که طی آن مردم حکومت را نمیپذیرند و از آن نمیترسند وا از آن تبعیت نمیکنند و دولت هم نمیتواند حکومت کند. این را میتوان شرایط انقلابی و یا شروع انقلاب دید

قیام یک مرحله یا یک برهه از انقلاب است که طی آن توده انقلاب دستگاه سرکوب، ارتش و دولت را در هم میشکنند مثل قیام بهمن ۵۷ که در متن انقلاب ۵۷ انجام شد.

همه انقلاب ها به قیام خاتمه نمیانبد مثل ماجرای تونس

به هر حال اینها تعریف هائِ هستند که من به آنها قائلم و فکر میکنم که به درک درست تر تحولات اجتماعی کمک میکند